زجرکش کردن زندانیان بیمار روش ضدانسانی مقامات اطلاعات و زندان
دیکتاتوری ولایت فقیه از آغاز تاکنون برای بقای خود از ابزارهای متنوع سرکوب استفاده کرده است. بازداشتهای گسترده، زندان، شکنجه و اعدام تنها بخشی از این ابزارهاست. اما سرکوب در زندان به همین موارد محدود نمیشود؛ رژیم درون دیوارهای زندان نیز از روشهای سیستماتیک دیگری برای شکستن زندانیان بهویژه زندانیان سیاسی بهره میبرد. محروم کردن زندانیان از غذا، فشار مالی بر خانوادهها، سلب حداقل امکانات زیستی و بهویژه محروم کردن زندانیان بیمار از دسترسی به دارو و درمان از جمله این روشهاست. در این نوشتار، به موضوع محرومیت عمدی زندانیان بیمار از درمان میپردازیم؛ حربهای که در سالهای اخیر به شکلی گستردهتر بهکار گرفته شده و جان بسیاری از زندانیان را در معرض خطر قرار داده است.
موج تازه اعدامها و سرکوب
در شش روز نخست مهرماه، دستکم ۳۱ زندانی در نقاط مختلف ایران اعدام شدند. روز چهارشنبه دوم مهر، ۱۵ زندانی به دار آویخته شدند که از میان آنان اسامی تعدادی مشخص شد؛ از جمله یک زن به نام مهناز دهقانی در زندان اصفهان. تنها چند روز بعد، در ششم مهر، دستکم ۱۳ زندانی دیگر در شهرهای مختلف اعدام شدند. گزارشها حاکی است که تعداد واقعی بسیار بیشتر است. در روز دوشنبه هفتم مهر نیز علاوه بر سه زندانی در اصفهان، قوه قضاییه اعلام کرد که بهمن چوبیاصل در زندان قزلحصار اعدام شده است. او از سال ۱۴۰۱ در بازداشت به سر میبرد و به اتهام «همکاری اطلاعاتی با کشور بیگانه» محکوم شده بود.
تنها در ماه شهریور، شمار اعدامها به ۱۹۰ نفر رسید و این روند در مهر نیز ادامه یافت. ناظران معتقدند که حکومت با تشدید موج اعدامها میخواهد پایههای لرزان خود را حفظ کند، اما این اقدامات تنها بر خشم و انزجار عمومی میافزاید.
نمونهای روشن: محمدعلی اکبری منفرد
محمدعلی اکبری منفرد، زندانی سیاسی ۵۸ ساله و از بازماندگان دهه ۶۰، نمونهای بارز از بهکارگیری حربه محرومیت از درمان است. او در جریان قیام ۱۴۰۱ دستگیر شد و پنج ماه را در انفرادی بند ۲۰۹ اوین گذراند. سپس در دوم بهمن ۱۴۰۳، تنها سه روز پس از بازداشت پسرش امیرحسن، بار دیگر بازداشت و به زندان فشافویه منتقل شد.
اکبری منفرد از فلج هر دو پا رنج میبرد و همزمان با بیماریهای شدید قلبی، مغزی، دیابت حاد و پروستات دست و پنجه نرم میکند. پنجم شهریور به دلیل عفونت شدید ناشی از دیابت در ناحیه پا به بیمارستان تجریش منتقل شد. پزشکان وجود لخته خون را تأیید کردند، اما مأموران اجازه درمان کامل ندادند و او را به زندان بازگرداندند. حتی بهداری زندان فشافویه از پذیرش او خودداری کرد و پس از انتقال به بیمارستان ۷ تیر شهرری، بار دیگر بدون درمان مناسب به زندان بازگردانده شد.
هفته گذشته پزشکی قانونی تأکید کرد که او هیچ توان تحمل شرایط زندان را ندارد و باید آزاد شود. اما وزارت اطلاعات مانع آزادیاش شده و همچنان از درمان او جلوگیری میکند. شورای ملی مقاومت هشدار داده که این تعلل عمدی میتواند به جانباختن او منجر شود.
وضعیت وخیم ابوالحسن منتظر
نمونه دیگر، ابوالحسن منتظر است؛ زندانی سیاسی در زندان قزلحصار. او چندی پیش دچار تب و لرز شدید شد. آزمایش اورژانسی نشان داد پلاکت خونش به ۳۸ هزار رسیده؛ عددی بسیار پایینتر از حد طبیعی. او به بیمارستان امام علی کرج منتقل شد، اما به جای بستری فوری، ۲۴ ساعت با دستبند روی صندلی رها شد؛ بدون رسیدگی پزشکی یا حتی غذا.
پس از بستری، شرایط وخیمتر شد. پلاکت خونش باز هم کاهش یافت و پزشک دستور تزریق ۱۰ واحد پلاکت داد. اما بیمارستان با بهانه کمبود خون، سه روز تزریق را به تعویق انداخت. در این مدت او دچار خونریزیهای شدید از بینی و مقعد شد و چند بار هوشیاریاش را از دست داد. در نهایت تنها پنج واحد پلاکت تزریق شد و شمار پلاکتش به ۱۰۴ هزار رسید؛ هنوز کمتر از حد نرمال. داروهای حیاتی تجویز شد، اما نه زندان و نه بیمارستان حاضر به تأمین آن نشدند. حتی اجازه انجام آزمایشهای تخصصی بیرون از زندان، با وجود تأمین هزینه توسط خانواده، داده نشد.
ابوالحسن منتظر نیمهدرمانی به زندان بازگردانده شده و همچنان جانش در خطر است؛ مثالی روشن از سیاست «محرومیت عمدی از درمان».
دیگر زندانیان بیمار محروم از درمان
موارد مشابه بسیار است. زندانی سیاسی محمدعلی محمودی در اوین به شیمیدرمانی نیاز دارد، اما بارها از درمان محروم شده است. علی معزی، ۷۲ ساله، با سرطان پروستات و بیماریهای متعدد در قزلحصار زندانی است و غالباً از رسیدگی محروم میشود. زهرا صفایی با وجود داشتن دو بالون قلبی بارها دچار مشکل قلبی شده، اما مراقبت پزشکی دریافت نکرده است.
فاطمه ضیایی آزاد (حوریه) بیش از ۴۰ روز در بازداشتگاه نوپو بدون هیچگونه رسیدگی پزشکی نگهداری شد و اکنون در زندان قرچک نیز همچنان بدون مراقبت مناسب بهسر میبرد. اسدالله هادی، ۶۸ ساله، با بیماریهای قلبی، ستون فقرات، چشم و شنوایی، حتی قادر به حرکت نیست و به سختی با عصا راه میرود، اما در قزلحصار زندانی است.
زینب جلالیان در تیرماه ۱۴۰۳ به دلیل درد شدید در پهلوی راست به بهداری زندان یزد منتقل شد، اما بدون دیدار با پزشک متخصص تنها درمان سطحی شد. وزارت اطلاعات شرط ادامه درمان او را نوشتن توبهنامه اعلام کرده است. مطلب احمدیان نیز با زخم اثنیعشر، پارگی دیافراگم و تورم شکم نیاز به جراحی فوری داشت، اما پس از انتقال کوتاهمدت به بیمارستان، دوباره به اوین بازگردانده شد.
چرا محرومیت از درمان؟
این پرسش مطرح میشود که چرا رژیم چنین بیرحمانه از حربه محرومیت درمان استفاده میکند؟ پاسخ روشن است: برای درهم شکستن مقاومت زندانیان سیاسی. دریافت خدمات پزشکی که حق اولیه هر انسان است، در نظام ولایت فقیه به ابزاری برای فشار و تسلیم بدل شده است. زندانیانی که تن به سازش نمیدهند، بیش از همه در معرض این حربه قرار میگیرند.
این سیاست ضدانسانی طی دههها جان صدها زندانی را گرفته است، اما هدف اصلی رژیم یعنی شکستن روحیه مقاومت زندانیان هرگز محقق نشده است.
مقاومت زندانیان سیاسی
در برابر این فشارها، زندانیان سیاسی مسیر مقاومت را برگزیدهاند. نمونههای متعدد نشان میدهد که آنان علیرغم بیماریهای شدید و دردهای مزمن، تسلیم خواستههای رژیم نمیشوند. علی معزی با وجود کهولت سن، زینب جلالیان پس از ۱۷ سال زندان، ایوب پرکار پس از بیش از ۲۰ سال حبس، همچنان بر سر آرمانهای خود ایستادهاند.
امروز این مقاومت دیگر محدود به فرد نیست؛ شکل جمعی یافته است. زندانیان سیاسی با صدور بیانیههای مشترک، حمایت از زندانیان بیمار و افشای وضعیت آنان، به پایداری ادامه میدهند. کمپینهایی مانند «سهشنبههای نه به اعدام» نشاندهنده پیوند این مقاومت فردی با جنبشهای جمعی و اجتماعی است.
محرومیت زندانیان بیمار از درمان یکی از سیاهترین صفحات کارنامه نظام ولایت فقیه است. رژیم با این سیاست نهتنها قوانین بینالمللی بلکه حتی قوانین داخلی خود را نقض میکند. با این حال، آنچه روشن است، این است که این سیاستها نتوانسته و نخواهد توانست مقاومت زندانیان سیاسی را در هم بشکند.
از دل همین فشارها و محرومیتها، ارادهای جمعی برای ایستادگی و افشاگری شکل گرفته که نشان میدهد زندانیان سیاسی همچنان پرچم مقاومت را برافراشته نگاه داشتهاند. تاریخ گواهی خواهد داد که این سیاستهای ضدانسانی نه ضامن بقای رژیم، که نشانهای از ضعف و پوسیدگی آن است.
🟢 # مرگ_بر_خامنهای
🍏# مجاهدین_خلق ایران # کانونهای شورشی
🌳 # مریم رجوی #ایران
🌻 پیوند این بلاک با توئیتر BaharIran@ 7
