شعری برای چهاشنبه سوری :از خشمِ تو شعله ها فروزان باید
لعنت به آخوندهایی که ضد سنت های ملی وضد هرچه نوآوری ونشاط وسرور ند ، از روزیکه حکومت را غصب کردند با تیشه ارتجاعی وبد طینت خود سعی کردند هرچه سنت ومناسبت ایرانی وجود دارد نابود کنند. اما اما مباد از ایرانی وبا غرور دیرینه اش که نمی گذارند هیچ خصم پلیدی به این سنت ها دست درازی کند وبا خروش وقیام وتهاجم، آن دست های پلید را قطع خواهند کرد . چهارشنبه شما مبارک وبه پیش برای برافراشتن هرچه با شکوهتر این سنت دیرپای ایرانی ، و با شعر: از خشم توشعله ها فروزان باید به پیشواز چهارشنبه سوری میرویم
از خشمِ تو شعله ها فروزان باید
لعنت
به تو و طعنه و نیشت ای شیخ
نفرین
به رَه و رسم و به کیشت ای شیخ
آتش
که بُود مظهر خشم ملت
فردا
بزند بر سر و ریشت ای شیخ
***
در
برزن و کوی و در خیابان آتش
در
کوه و به دشت و در بیابان آتش
برخیز
و برافروز تو از هیبتِ خشم
بر
ریشه و ریشِ بدسگالان آتش
***
این
خشم من است که نام، آتش شده است
افروخته
شعله های سرکش شده است
در
شعله شب سوز، کنون می بینم
خلقی
که خود از تبارِ آرش شده است
***
با
شیخ سخن مگو تو از آتش و نور
از
خنده و جشن و شادی و شوق و سرور
اندیشه
او تباهی و تیرگی است
فارغ
شده از عقل و تُهی او ز شعور
***
در
شیخ نشان ز فهم و ادراک مجوی
هرگز
تو مجو نشان ز انصاف در او
آتش
افروز، وچاره این است کنون
این
شعله بگویدت ز اسرارِ مگو
از
پیر و جوان به قلب هر شهر و دیار
سرمای
وطن را تو به آتش بسپار
بی
شک گل خورشید زخاکِ خونین
فردا
بدمد فزونتر از حد و شمار
***
از
خشمِ تو شعله ها فروزان باید
در
ظلمت شب گرم و درخشان باید
پروازِ
تو بر فرازِ نور و آتش
اعلامِ
عبورِ از زمستان باید
***
مطالب مارا درتو ئیتر بنام @ bahareazady ودر وبلاک خط سرخ مقاومت دنبال کنید