علی اکرامی مزدور وپادو اطلاعات آخوندی و یکی از مأموران فعال وزارت اطلاعات در شعبه این وزارت در خوزستان است
علی اکرامی متولد سال۱۳۳۶در بندر ماهشهر و یکی از مأموران فعال وزارت اطلاعات در شعبه این وزارت در خوزستان است وی در زندگینامه خود که در سایت وزارت اطلاعات موسوم به نجات رژیم درجشده است، با بلاهت مینویسد: «از سال۵۸ هوادار سازمان مجاهدین شدم… تا سال ۱۳۵۹ فعالانه در جریان های سیاسی آن دوران شرکت می کردم و نشریه ای را نیز منتشر می کردم و گاهی حتی جلساتی تشکیل می دادم و دوستان و همفکران خود را دور هم جمع می کردم. این فعالیت ها ادامه داشت و روز به روز هم بیش تر می شد، تا این که سازمان وارد نبرد مسلحانه شد. من ترسیدم و رفتم در جایی پنهان شدم. اما اتاقی که در آن پنهان شده بودم، به قدری تاریک بود که در چشمانم درد عمیقی حس می کردم. با این حال، جرات نمی کردم از خانه خارج شوم و نزد دکتر بروم. هنوز هم که سال ها از آن قضایا می گذرد، دچار ضعف بینایی هستم.
در سال ۱۳۶۳ به کمک سازمان، مخفیانه از ایران خارج شده به پاکستان رفتم. سازمان قول داد مرا برای معالجه به اروپا بفرستد، اما به جای اروپا سر از بغداد در آوردم… کار اصلی من در آن جا، ترجمه بود چون عربی زبان مادری ام است و می توانم به راحتی ترجمه کنم… من تا همان روزهای آخر- قبل از حمله نیروهای ائتلاف به عراق- باورم نمی شد روزی بتوانم از سازمان جدا شوم… اما همین خانواده ام بود که با من تماس گرفتند و گفتند هیچ خطری تهدیدم نمی کند و می توانم با خیال راحت به ایران باز گردم. اما من باز هم می ترسیدم. نمی توانستم به حرف آن ها اعتماد کنم. در واقع، تفکر سازمانی نمی گذاشت حتی به گفتهٔ خانواده خود و نزدیک ترین دوستان و آشنایان خود اعتماد کنیم».
او بعد از دوسال زندگی در کمپ تیف تحت کنترل نیروهای امریکایی، در تاریخ ۱۹آبان۸۴ برای آستانبوسی جنایتکاران، به ایران تحت حاکمیت آخوندها برگشت و از طریق برادرش در ارتباط با وزارت اطلاعات استان خوزستان مشغول فعالیتهای ضدمجاهدی شد. اهم فعالیتهای او در راستای «جنگروانی وزارت اطلاعات علیه مجاهدین» طی سالیان بهشرح زیر است:
۱- شرکت در جلسات توجیهی وزارت اطلاعات برای خانوادهها در استان خوزستان و سمپاشی علیه مجاهدین در بین خانواده اشرفیها بهمنظور نگرانکردن آنها و تحریک به برگردانیدن فرزندانشان.
۲- شرکت در برنامههای تلویزیونی رژیمآخوندی برای لجنپراکنی علیه آلترناتیو آخوندها و شیطانسازی از مجاهدین مانند شرکت در تلویزیون عربزبان آخوندها به اسم العالم که وابسته به نیروی تروریستی قدس است (۲۷مهر۸۹) به همراه موفق الربیعی (مسئول کشتار مجاهدین در اشرف) و دفاع از جنایات دولت سرسپرة آخوندها در عراق در کشتار مجاهدین در اشرف
۳- شرکت فعال در سیرک وزارت اطلاعات که علیه اشرف در عراق بهراه انداخته شدهبود و فحاشی و لجنپراکنی علیه اشرفیها با ۳۲۰بلندگویی که اشرف را محاصره کرده بودند.
۴- شرکت در طومارنویسیهای تشکر از مالکی بهدلیل کشتاری که از مجاهدین در اشرف یا لیبرتی کردهبود.
۵- تحتفشار قراردادن خانواده شهدای مجاهدین با تهدید و تطمیع به شکایت علیه مجاهدین و جابجا کردن جای قربانی با جلاد و تشویق آنها به شکایت بین المللی از مجاهدین (البته اینکار فاقد کمترین اعتبار حقوقی برای بررسی توسط این ارگانها بوده و هیچ ارزشی نداشته و ندارد).
۶- شرکت در شوهایی که وزارت اطلاعات در دانشگاهها علیه مجاهدین راه میانداخت و بهکارگیری مزدورانی امثال علی اکرامی
برای مستند کردن لجنپراکنیهایش علیه مجاهدین و ممانعت مذبوحانه با محبوبیت مجاهدین بین دانشجویان مثل شرکت مزدور در
برنامه وزارت اطلاعات در دانشگاه آزاد اهواز، شرکت در برنامه دانشگاه شاهرود در سال۹۳ / و شرکت در برنامة وزارتی دانشگاه سمنان در سال۹۳٫
۷- شرکت در سریالهای مهوع حکومتساخته وزارت اطلاعات علیهمجاهدین، برای رله دروغهای این وزارت بدنام، مثل برنامه «هفت نابخشوده» تلویزیون رژیم در سال۹۴ و در کنار سایر مأموران اطلاعات و جاسوسان نفوذی رژیم که پس از کشف مأموریتشان در ارتش آزادیبخش، اخراج و به حاکمیت رژیم پس فرستاده شدهبودند.
۸- بسیج خانوادههای مزدور برای راهاندازی بساط سیرک و بلندگو در اطراف اشرف ولیبرتی برای زمینهسازی اقدامات تروریستی و موشکباران، در یک شعبه وزارت اطلاعات در اهواز.
۹- بسیج خانوادههای مزدور برای اعزام به لیبرتی یا حداقل وادارکردن آنها به نامهنویسی به مقامات بینالمللی و شکایت از مجاهدین بهمنظور خراب کردن چهره بینالمللی مقاومت ایران و زمینهسازی برای کشتارهای ضدبشری نیروی تروریستی قدس.
۱۰- خاطره نویسیهای دروغ برای خرابکردن چهره سازمان در افکار عمومی جامعه و مقابله با محبوبیت اجتماعی مجاهدین.
۱۱- دورهگردی در شهرهای خوزستان و تحتفشار قراردادن خانوادههای اعضای مجاهدین برای شکایتنویسی به مقامات آلبانیایی و یا مجامع بینالمللی در راستای طرحهای جنگروانی وزارت اطلاعات آخوندها متناسب با نیازهای هر مقطع فاشیسممذهبی.
۱۲- پیشبردن خطوط دروغپراکنی و شایعهسازی وزارت اطلاعات آخوندها علیه مجاهدین در آلبانی مثل تبریک فرستادن بهخاطر دروغهایی مثل شایعه بریدگی محمدجواد نوروزی و یا شایعه دروغ معرفی سمیه محمدی به کمیساریای آلبانی که با افشاگریهای بلافاصلة این مجاهدین باعث فضاحت برای وزارت کذاب مربوطه شد.
۱۳- ارتباطگیری با بریدههای تشکیلات مجاهدین مستقر در آلبانی بهمنظور عضوگیری، جاسوسپروری و کسب اطلاعات از مجاهدین برای اقدامات تروریستی وزارت اطلاعات و نیروی تروریستی قدس.
لینک ها :
مطالب مارا در وبلاک خط سرخ مقاومت ودر توئیتربنام @bahareazady دنبال کنید
پیش بسوی قیام سراسری ، ما بر اندازیم# شهرهای ایران اعتصاب # تظاهرات#
سرنگونی # اتحادوهمبستگی مرگ_بر_دیکتاتور #IranRegimeChange