۱۴۰۱ تیر ۲۳, پنجشنبه

نقش تعیین‌کننده شاهدان مجاهد در دادگاه حمید نوری ـ گفتگو با محمود رویایی از شاهدان دادگاه حمید نوری


                                 گفتگو با محمود رویایی از شاهدان دادگاه دژخیم حمید نوری -

سؤال: به نظر شما چی شد که دادستان دادگاه مرکزی سوئد به این نتیجه رسید که دژخیم حمید نوری باید به اشد مجازات محکوم بشه؟ محمود رویایی: در روزهای اول چنین فضایی نبود. علت هم این بود که دستگیری حمید نوری و این پروژه در اساس یک توطئه‌یی بود برای انحراف جنبش دادخواهی و اهداف دیگه‌ای که الآن در فرصت این برنامه نیست، اما بعد از این‌که شاهدان مجاهد و مبارز وارد شدند، مسیر پرونده با دلایل اثباتی در مورد مجرم بودن دژخیم نوری در قتل‌عام و اعدام‌های گوهردشت به‌نحو تعیین‌کننده‌یی تغییر کرد و این در کیفرخواست نهایی دادستان کاملاً مشهود است.

در ابتدا این پرونده با ۳شاکی تشکیل شد.

یکی همین مزدور ایرج مصداقی بود. یکی مختار شلالوند که برادر مجاهد شهید حمزه شلالوند است، مختار شلالوند به توصیه مصداقی نزد پلیس و دادگاه مدعی شد که حمزه در گوهردشت اعدام شده است که بتواند به‌عنوان شاکی در دادگاه حاضر شود. این در حالی بود که همه می‌دانستند حمزه قهرمان در اوین اعدام شده است.

خود مختار هم می‌دانست، ایرج مصداقی هم می‌دانست کما این‌که در کتابهاش نوشته حمزه شلالوند در اوین اعدام شده. اما او از این فرد استفاده کرد برای این‌که در این پرونده یک پایه ضعیف و یک همدست داشته باشد. دادستان هم در جمع‌بندی خودش اعلام کرد که حمزه در اوین اعدام شده است که در عمل به‌معنای حذف مختار شلالوند به‌عنوان شاکی است. بالطبع چون زندان نبوده شاهد هم نمی‌تواند باشد.

شاکی سوم هم حمید اشتری در بند جهاد گوهردشت بود نه بند زندانیان سیاسی. به این ترتیب اشتری در جریان قتل‌عام زندانیان و بعد هم جمع شدن زندانیان باقی‌مانده در بند ۱۳ گوهردشت ارتباطی با حمید نوری نداشت. حتی در جریان انتقال زندانیان مجاهد به اوین هم نبود یعنی در اوین هم تبادلی با حمید نوری نداشت. به همین خاطر دادستان‌ها او را از لیست شاکیان خارج کردند و به‌عنوان شاهد در دادگاه حضور یافت. به عبارت دیگر با این ۳شاکی اولیه، پرونده به هیچ کجا نمی‌رسید و نوری قطعاً آزاد می‌شد. به‌خصوص که در یادداشت‌ها و خاطرات مزدور نفوذی(قبل از دستگیری حمید نوری)، هیچ گزارشی از اقدامات مجرمانه توسط نوری(عباسی) وجود ندارد

اما وقتی مجاهدین وارد شدند صحنه تغییر کرد. در همان روزهای اول نصرالله مرندی و بعد سایر مجاهدین وارد شدند و شهادت‌های واقعی وارد صحنه دادگاه شد.

در همین پروسه دادستان متوجه شد که این فرد [حمید نوری] در جنایت نقش مستقیم داشته یعنی شرکت مستقیم در قتل داشته است. اجازه بدهید که من جمله‌ای را از یک سایت حکومتی [همدان نیوز] بخوانم؛ این خبر از سایت همدان نیوز مربوط به روزهای اول خرداد است که نوشته:

«تا قبل از انتقال دادگاه به آلبانی فرصتی فراهم شده بود که با تلاش‌های بیشتر بتوان آقای نوری را تبرئه کرد اما متأسفانه وزارت‌خارجه دولت سیزدهم در برابر انتقال دادگاه به آلبانی منفعلانه عمل کرد. به‌ویژه که ابتدا صحبتی از انتقال دادگاه به آلبانی نبود، اما در آبان گذشته یکباره ادعا کردند انتقال دادگاه به آلبانی برای ثبت ادله اثباتی مهم است(این جمله قاضی بوده است). بعد هم اقدامات جبهه نفاق را قدم به قدم دیدیم و به آنجا رسید که کیفرخواست آخر دادستان در قیاس با کیفرخواست اول تفاوت زیاد کرده است».

حرف این است که قرار نبود به اینجا کشیده شود و این حرف درست است. قرار نبود که این فرد محکوم شود، آن هم به این شدت و با اشد مجازات!

فکر می‌کنم این توضیح مختصر برای پاسخ به سؤال اول شما که چرا به اینجا رسید کافی است. به اینجا رسید چون مجاهدین اراده کردن که به اشد مجازات محکوم شود.

سؤال: اما در این جا این سؤال پیش می‌آید که مگر این پرونده از ابتدای دستگیری حمید نوری به‌منظور رسیدگی به مشارکت در قتل‌عام تشکیل نشده بود؟

پاسخ: سؤال خوبی است، این پرونده تشکیل شده بود برای این‌که همین را ثابت کند، اما ادله اثباتی برای این کار وجود نداشت. همان‌طور که یکبار وکیل مدافع با خود حمید نوری صحبت کرد این را ثابت کرد. او از متهم پرسید آیا تو کتابهای ایرج مصداقی را خواندی؟

حمید نوری گفت: آره

پرسید: آیا جایی نوشته که حمید عباسی توی راهروی مرگ دست زندانیان را می‌گرفت؟

نوری گفت: نه

همین‌طور پنج شش سؤال کرد و او پاسخ داد. سرانجام پرسید آیا در کتاب مصداقی نوشته حمید عباسی اسم زندانیان را در راهرو مرگ می‌خواند؟ نوری گفت: نه

و بعد ثابت کرد که توی کتابهای ایرج مصداقی، حمید عباسی یا حمید نوری نقش و مشارکتی در اعدام نداشت

توی راهروی مرگ بوده و یکبار شیرینی پخش کرده و کارهایی مثل سایر پاسداران و نقشی مستقیم در قتل نداشت.

اگر بر اساس کتابهای مزدور نفوذی می‌خواست پرونده پیش برود. نتیجه نداشت، در ادعای شاکیان روز اول حتی محل دادگاه اشتباه بود. یک محل دیگری معرفی شده بود. اینها بعد از این‌که عکس هوایی گوهردشت را گرفتند و دیدند یک ساختمان آنجا اضافه شده هول شدند؛ شاید هم هول نشدند و آگاهانه و با منظور می‌خواستند دادگاه را منحرف کنند. به همین خاطر یک جای دیگر را به‌عنوان محل هیأت نشان دادند.

و بعد همه چقدر سر و صدا و چقدر جوسازی و شانتاژ کردند. اما ما طرح ۳بعدی دادگاه و نقشه ۳بعدی دادگاه را تهیه کردیم و برای دادگاه فرستادیم و تمام اجزای سالن مرگ را با مقیاس دقیق نشان دادیم. هم‌چنین محل هیأت مرگ را نشان دادیم و بعد هم که دادگاه به آلبانی آمد، به‌قول همین سایت حکومتی که نوشت رئیس دادگاه گفت برای ادله اثباتی نیاز داریم به شاکیان آلبانی‌، ما ماکت گوهردشت را درست کردیم و در این ماکت محل دقیق دادگاه را نشان دادیم.

بعد از آن مزدور نفوذی گفت اینها این ماکت را درست کردند برای این‌که با حرف من مخالفت کنند... در حالی‌که در جلسه ۸۵ دادگاه یعنی روز اول اردیبهشت دادستان چند عکس هوایی از سال ۲۰۰۳ تا سال ۲۰۰۹ نشان داد و گفت:

این ساختمان را نگاه کنید! این عکس مربوط به سال ۲۰۰۹ است و آن محلی که مدعی بودند اینجا دادگاه است، تازه داره ساخته می‌شه و هنوز سقفش زده نشده...

یعنی دادستان به صراحت گفت محلی که مزدور نفوذی مدعی است که دادگاه و هیأت مرگ آنجا برگزار شده سال‌ها بعد ساخته شده است. ما که از این عکسها خبر نداشتیم و نمی‌دانستیم چنین اسنادی دارند ما بر اساس آنچه می دانستیم محل را طراحی کردیم.

پس نتیجه می‌گیریم که اگر مجاهدین وارد نمی‌شدند، حتی محل دادگاه هم روشن و درست نبود... و کسانی که می‌خواستند این پرونده را شکل بدهند و نوری را متهم کنند به جنایت، هیچ ادله اثباتی نداشتند.

ممکن بود مثلا به ۲سال، ۳سال حبس محکوم شود و بعدش هم برگردد داخل. به همین علت است که مجاهدین و همین‌طور بسیاری از زندانیان مارکسیست با شهادت‌های بسیار بسیار عالی نشان دادند که این فرد چه جنایت‌هایی انجام داده و پرده از یک جنایت بزرگ کنار رفت. بعد از این دادگاه بود که همه متوجه شدند قتل‌عام زندانیان سیاسی چه ابعاد بزرگی دارد... از نظر من شخصاً این آمار ۳۰۰۰۰ که ما اعلام می‌کنیم هنوز محافظه‌کارانه است. به‌شهادت همین دوستان مارکسیست که در موقعیت خاصی در گوهردشت بودند و اشراف بیشتری به سالن مرگ داشتند، سری سری اتوبوس پر از زندانی می‌آمد و خالی برمی‌گشت. آنها از بیرون می‌دیدند و ما آن زمان اطلاع نداشتیم.

بله! ابعاد این جنایت بعد از این دادگاه بسیار بسیار خوب نشان داده شد و میلیون‌ها نفر در جریان این دادگاه قرار گرفتند و به همین علت برگ رژیم به ضد خودش تبدیل شد و این پیروزی بزرگ مقاومت و مردم ایران بود.


# براندازیم  #تيك_تاك_سرنگوني    #قیام_تنها_جوابه 

💞  # مجاهدین_خلق ایران #ایران  #  کانونهای شورشی

🌳# MaryamRajavi  # IranRegimeChange   

🌻 پیوند این بلاک  با  توئیتر BaharIran@