۱۴۰۳ مرداد ۲۸, یکشنبه

بازخوانی کودتای ۲۸ مرداد علیه دکتر مصدق ؛ یک مثلث شوم ! - چگونه تنها دولت دمکراتیک تاریخ ایران سرنگون شد؟


بازخوانی کودتای ۲۸ مرداد علیه دکتر مصدق ؛ یک مثلث شوم !  - چگونه تنها دولت دمکراتیک تاریخ ایران سرنگون شد؟

نطفه‌های کودتا:  اواخر بهمن ماه سال ۱۳۳۱ خبری مبنی بر اعلام ستیز ایل بختیاری با دولت مستقر دکتر محمد مصدق با سرپرستی ابولقاسم بختیار و حمایت آشکار مخالفان دولت، با نقش آفرینی سرلشگر زاهدی سرپرست کانون افسران بازنشسته از گوشه و کنار کشور شنیده شد. بر اساس این خبر سرلشگرزاهدی دستگیرشد، اما دکتر محمد مصدق ضمن تایید خبر سعی‌کرد موضوع یک بلوای مطبوعاتی نشود. اگر چه با اخبار موثق مطلع شد که دربار و شخص محمدرضا شاه در تامین تجهیزات نظامی به ایل بختیاری کمک نمودند، اما  دکتر مصدق با چشم پوشی از قصد عوامل تاثیر گذار شورش با وساطت دربار، سرلشگر زاهدی را در 26 اسفند ماه آزاد کرد.  چند روزی از شورش ایل بختیاری نگذشته بود که شاه طرح بچه‌گانه دیگری را برای از میان برداشتن دکتر مصدق برنامه ریزی کرد.

براساس این طرح محمدرضا شاه بااطلاع دکتر محمد مصدق و با اعلان رادیویی تصمیم می‌گیرد به طور موقت برای درمان به خارج از کشور برود و اعلام  می‌کند که مردم از همراهی و مساعدت با دکتر مصدق فرو گذار نکنند. دولت نیز کلیه مقدمات را فراهم نمود و روز ۹ اسفند دکتر مصدق برای بدرقه شاه عازم کاخ سلطنتی می‌شود. از آن سو اما عده‌ای اراذل و اوباش کفن پوش با نقشه قبلی به دستور آخوند بهبهانی با همکاری نیروهای انتظامی با حرکت در بازار و ایجاد اغتشاش به طرف کاخ سلطنتی سرازیر شدند.

توطئه ۹ اسفند۳۱

 علیرغم دستورات امنیتی دکتر مصدق در حفاظت از کاخ و اطراف آن، اوباش چاقو بدست به همراه برخی سران ارتش از طرف دیگر به سمت در جنوبی کاخ حرکت کردند تا با شعار «جاوید شاه»، وضعیت را به صورت غیر منتظره از کنترل خارج کرده و به محض بیرون آمدن مصدق از کاخ او را به قتل برسانند.

مصدق با آگاه شدن از نقشه از در شمالی سوار ماشین شده و به سمت منزل خود عزیمت نمود. توطئه‌گران به محض اطلاع از شکست نقشه خود به سمت منزل نخست وزیر حرکت کردند تا با عبور از حصار امنیتی نقشه خود را عملی سازند. علیرغم شکستن در آهنی منزل، نخست وزیر  توانست از مهلکه فرار کند و نقشه شوم ترور دکتر مصدق با هماهنگی کامل رئیس ستاد ارتش و اطلاع کامل شاه به شکست انجامید. شاه نیز با راه انداختن یک خیمه شب بازی دیگر و اعلان عمومی عنوان کرد علیرغم ضعف جسمی و نیاز شدید به درمان با توجه به درخواست مصرانه عامه مردم تصمیم ملوکانه برای مسافرت را به زمان دیگری موکول می‌کند!

دکتر مصدق در واکنش به این تحرکات تنها به تظاهرات عظیمی که توسط مردم بر علیه عوامل توطئه برگزار گردید، اکتفا کرد. در این راستا افرادی که در جریان قیام۳۰ تیر ظاهرا در کنار دکتر مصدق بودند، یکی پس از دیگری از جبهه ملت و مبارزات ضد‌استعماری به جبهه استعمار ملحق شدند.

سر دسته خائنان به آرمان ملت، کاشانی به حدی در جاه طلبی غوطه ور شد که برای تحقق اهداف خودخواهانه از هیچ خیانتی بر علیه دکتر مصدق کوتاهی نکرد و دوشادوش دشمنان شناسنامه دار ملت نظیر سرلشگر زاهدی بر علیه دکتر مصدق توطئه می‌کرد.

 حسین مکی نیز در حد رابط سرلشگر زاهدی و شاه تنزل پیدا کرد و وظیفه هماهنگی توطئه‌ها برای تسریع سقوط دکتر مصدق را عهده‌دار شد. دکتر مصدق با اشراف نسبی به وضعیتی که پیش آمده بود تلاش داشت از طریق مسالمت‌آمیز و سیاسی و با اتکاه به توده مردم به این بحران خاتمه دهد. دکتر مصدق تمام تلاش خود را برای جلوگیری از هرگونه خون ریزی که نتیجه هر گونه برخورد قهر آمیز بود بکار می‌بست.

با این وجود دشمن با آگاهی کامل از سیاست ورزی مصلحانه  دکتر مصدق بیرحمانه تمام اهرم‌های دولت را در اثنای مشکلات داخلی و خارجی هدف قرار دادند. در این بین  باحضور مخالفان کینه توز نوکر دربار در مجلس به رهبری آیت الله کاشانی، مصوباتی که منجر به حفظ و افزایش قدرت نخست وزیر می‌گردید، به بن بست کشانده می‌شد.  

در کنار تمام فعالیت‌های مخرب خائنین و وطن فروشان داخلی، انگلیس و آمریکا علیرم اختلاف نظر، نهایتا در خصوص بعید بودن امکان معامله با مصدق به نتیجه رسیدند که باید به دنبال جانشینی برای مصدق بود. به این ترتیب پس از کنفرانس نمایندگان انگلیس و آمریکا در خصوص مسایل خاور میانه تصمیم به براندازی دولت دکتر مصدق قطعی شد و سفارت آمریکا  برنامه کودتا را با هماهنگی کامل حسین علا وزیر دربار و رهبرمخالفین دولت یعنی آیت الله کاشانی دنبال کرد.

اولین علایم کودتا در سال ۳۲

 اولین نشانه کودتا درشب اول اردیبهشت ماه سال ۱۳۳۲ با مفقود شدن سرتیپ افشار طوس رئیس شهربانی کل کشور به خاطر دفاع صادقانه از دولت دکتر مصدق و عدم تبعیت از دربار ظاهر شد. متعاقب این قتل قرار بود با توطئه هماهنگ دربار، دکتر مظفر بقایی نوچه کاشانی در مجلس، سرلشگر زاهدی و عده‌ای از افسران بازنشسته ارتش، چندین نفر از افراد موثر حکومت دستگیر شوند تا بدین ترتیب دولت ساقط شود.

این توطئه شکست خورد. با این وجود فرماندار نظامی تهران علیرغم اقرار تمام توطئه‌گران و معلوم شدن نقش همه افراد از اطلاع رسانی عمومی سرباز زد و حتی به طریقی به سرلشگر زاهدی به عنوان هسته اصلی توطئه امکان داده شد تا به مجلس برود و با استقبال گرم کاشانی از وی به خاطر اخبار پخش شده در خصوص توطئه قتل و کودتا دلجویی به عمل آمد و از خدمات او به نهضت ملی ایران قدردانی شد.

بدین ترتیب شاه و شیخ در پیوندی ناگسستنی بر چکمه استعمار بوسه زدند و کمر به نابودی اصیل‌ترین نهضت ضد استعماری قرن معاصر زدند. دکتر بقایی نیز علیرغم محرض بودن نقش او در قتل سرتیپ افشارطوس به دلیل عدم سلب مصونیت نمایندگی مجلس از مجازات گریخت. دربار با شکست توطئه عقب نشینی کرد و علاء را از وزارت دربار خلع کرد.

در این بین نباید ضربه مالی که دولت شوروی به حکومت دکتر مصدق وارد کرد را نیز از نظر دور نگه داشت. در جریان جنگ جهانی دوم دولت ایران کمک‌های مالی قابل توجهی به نیروهای متفقین نمود و در ازای آن متعهد گردید که طلب ایران را با استرداد یازده تن طلا و پرداخت‌های ارزی تسویه نماید.

همراهی اتحاد شوروی با جریان ضد مصدق

در صورت پرداخت این بدهی توسط دولت شوروی قطعا دولت دکتر مصدق از مضیقه مالی خارج می‌شد و می‌توانست بر مشکلات غلبه کند. اما دولت شوروی علیرغم تایید بدهی در گزارشات رسمی از پرداخت بدهی سرباز میزد و البته پس از  کودتای ۲۸ مرداد به دولت بعدی پرداخت گردید. به بیان ساده‌تر استعمار غرب در کنار شاه و شیخ و کمونیسم شرق کمر همت بستند تا مصدق را از پای در آورند. خیانت شرق در همین جا تمام نشد و با سرباز زدن از خرید نفت ایران در اثنای ورشکستگی اقتصادی ضربه سهمگینی چه بسا بدتر از غرب به دولت مصدق  وارد کردند.

در این بین نقش کاشانی در اجرای دستور دربار برای عدم شکل‌گیری جلسات علنی مجلس و لجن پراکنی اقلیت مجلس به سر دستگی حائری زاده علیه دولت دکتر مصدق، در حال تکمیل پازل کودتا در بهار سال ۱۳۳۲ بود.

 با این وجود فراکسیون نهضت ملی برای برگزاری تظاهرات و جلوگیری از کارشکنی دشمنان مردم در مجلس فرمایشی به مردم تهران فراخوان دادند. اگر چه تظاهرات با شکوهی در میدان بهارستان شکل گرفت اما به دلیل عدم پاسخ مثبت حزب توده به فراخوان سران فراکسیون نهضت ملی از ادامه تظاهرات خودداری کردند و نتیجه این حرکت ملی چیزی جز تضعیف جبهه ضد استعماری نبود.

 در آنسو اما دشمنان ملت و مخالفین نهضت ملی نظیر کاشانی، سرلشگر زاهدی، دکتر بقایی، حائری زاده، میر اشرافی، جمال امامی و سایر نوکران با تبدیل مجلس به پناه‌گاه جنایتکاران و مزدوران دربار پهلوی برای اجرای فتنه های ضد مردمی خود شبانه روز با تمام وجود تلاش می‌کردند.

انحلال مجلس توسط فراکسیون طرفدار دکتر مصدق

 فراکسیون نهضت ملی با برکناری کاشانی از ریاست مجلس و استعفای دسته جمعی با تدبیر دکتر مصدق تصمیم به انحلال مجلس در ۲۳ تیر ماه سال ۱۳۳۲ گرفته و بدین ترتیب مجلس هفدهم  عملا تعطیل می‌شود.

 با تعطیلی مجلس  بهترین فرصت برای اتحاد مجدد نیروهای ضد استعماری در روز سی تیر در یادبود قیام سی تیر 1330 از بین رفت و علیرغم شکل‌گیری میتینگ با شکوه اما نهضت ملی در صبح و حزب توده در بعد ازظهر۳۰تیر تظاهرات برگزار کردند که از نظر سیاسی نشان از انشقاق آشکار سیاسی جناحهای ضد استعماری داشت.

 مصدق در 5 مرداد مراجعه به آرای عمومی برای انحلال مجلس هفدهم به عنوان پایگاه تمام اخلاگری‌های اخیر را به صورت عمومی اعلام کرد و با این کار عملا به دنبال ایجاد یک اتحاد ملی علیه همه خائنین بود. پیشوای نهضت ملی با اتکا به آرای ملت نشان داد که به معنای واقعی به مشروطیت و قانون اساسی مشروطه اعتقاد دارد و شاه و طرفدارانش علیرغم فیگور دموکراسی ذره‌ای به قدرت و اراده ملت برای تعیین سرنوشت باور ندارند.

 تدبیر سیاسی دکتر مصدق با شرکت پر شور مردم در رفراندم ۱۲ مرداد ۱۳۳۲ به عالی‌ترین شکل و با عظمت زاید الوصفی به پیروزی نیروهای ضد استعماری انجامید. مصدق یک بار دیگر اقتدار و شرافت سیاسی خود را به رخ مزدوران زبون استعمار در جبهه شاه و شیخ کشید. به این ترتیب کانون توطئه های دربار و پناهگاه مزدوران ارتجاع و استعمار با اضمحلال مجلس هفدهم فرو ریخت.

نقشه دوم کودتا

با بسته شدن مجلس دولت آمریکا و انگلیس با بهره‌گیری از مامورین سیاسی خود در قالب مستشاران نظامی و کارکنان اصل چهار به دنبال اجرای نقشه دوم کودتا برآمدند و در این بین اشرف پهلوی و ملکه مادر که بعد از ۳۰ تیر۱۳۳۰ از ایران تبعید شده بودند به صورت مخفیانه وارد کاخ سعدآباد شدند و نقشه‌های کودتا را به اطلاع محمدرضا شاه رساندند.

دکتر مصدق با اتکا به نیروهای خود در دربار به محض اطلاع از حضور اشرف در دربار، علیرغم بهانه‌های اشرف، موضوع را به مطبوعات منتقل و طی نامه رسمی به شاه ابلاغ می‌کند که اشرف باید حداکثر ظرف 48 ساعت ایران را ترک کند. اگرچه اخراج اشرف در روز 8 مرداد سریعا انجام شد ولی این مار هفت خط در همان چند روز زهر خود را ریخت.

از طرف دیگر به محض پیروزی رفراندم در تهران آیزنهاور بشدت بر افروخته شد و این پیروزی را به توسعه کمونیسم در ایران نسبت داد و تمایل شدید خود را به صورت علنی برای براندازی دولت دکتر مصدق اعلام نمود.

از آنسو اما مصدق هیچگاه در سیاست‌های خود اصل موازنه روابط سیاسی با شرق و غرب را مخدوش نمی‌کرد و با سیاست‌های ایذایی در رابطه با شرق به دنبال فشار بر غرب برای جلوگیری از توطئه بر علیه ایران بود. دراثنای این موضع گیری‌ها در فاصله ۱۲ مرداد تا روز کودتا حزب توده سعی داشت با اتکا به سازمان نظامی خود اطلاعات لازم را به مردم در خصوص فعالیت کودتا‌چیان ارایه دهد و صریحا به دنبال مجازات عوامل شناخته شده کودتا بود.

حزب توده روز بیست و دوم مرداد با اعلام نزدیک بودن زمان کودتا و معرفی سران کودتا در مطبوعات خود به دنبال در هم شکستن توطئه بودند. روز بیست و سوم مرداد حزب توده در روز‌نامه بسوی آینده دستور آماده باش خود را بر علیه کودتا خطاب به ملت ایران به عنوان یک خطر جدی بر علیه نهضت ضد استعماری اعلام کردند.

لو رفتن نقشه کودتای ۲۳ مرداد

برغم این، حزب توده نیز  علیرغم نفوذ نظامی قابل قبول برای خطر قریب الوقوع استراتژی مشخصی اعلام نکرد. با این وجود توطئه کودتا در ۲۳ مرداد ماه که با هماهنگی شاه و سرلشگر زاهدی و نماینده سفارت آمریکا در شرف اجرا بود، با لو رفتن جزییات نقشه توسط حزب توده؛ عملا شکست خورد و نیروهای کودتاچی تصمیم خود را به نیمه شب روز 24 مرداد موکول کردند.

ابتدا موفق به دستگیری دکتر فاطمی، مهندس حق شناس و مهندس زیرک زاده، سه وزیر دولت شدند و با فرماندهی سرهنگ نصیری با چهار کامیون سرباز به سمت خانه نخست وزیر رفتند تا به بهانه‌ای او را دستگیر کنند.

 دکتر مصدق به محض مطلع شدن از موضوع دستور دستگیری سرهنگ نصیری و اکثر افسران شرکت کننده در کودتا  و خلع سلاح گارد شاهنشاهی را داد. شاه روز 25 مرداد به صورت تلفنی در کلاردشت از شکست کودتا با خبر می‌شود و ازهمانجا به بغداد فرار می‌کند. ابوالقاسم امینی کفیل دربار شاهنشاهی نیز به علت شرکت در کودتا دستگیر و زندانی می‌شود و اظهار ندامت می‌کند!

فرار شاه به بغداد

 شاه فراری در بغداد، دولت مصدق را غیر قانونی و خود را شاهنشاه قانونی ایران و سرلشگر زاهدی را نخست وزیر قانونی معرفی نمود. از آنسو سرلشگر زاهدی به سفارت آمریکا پناهنده شد و فرماندار نظامی که در جریان قتل سرتیپ افشار طوس در زندانی کردن آن اهمال نمود اینبار برای دستگیری او جایزه تعیین کرد.

 مردم با فرار شاه از ایران در روز 25 مرداد به خیابانها ریختند و برای این پیروزی بزرگ علیه کودتاگران به جشن و پایکوبی پرداختند. بااین وجود تفاوت نگاه سیاسی حزب توده و نهضت ملی ایران در نوع حکومت در برگزاری تظاهرات و میتینگ‌ها برای همه ناظرین صحنه سیاسی ایران واضح بود. براین اساس فراکسیون نهضت ملی درروز 27 مرداد  تصمیم به شکل گیری شورای سلطنت تا تعیین تکلیف نهایی شاه گرفتند.

طی سه روز از ۲۵ تا ۲۸ مرداد تظاهرات خیابانی گروه‌ها و احزاب مختلف کم و بیش ادامه داشت. مردم مجسمه‌های رضا شاه و محمدرضا شاه را سرنگون می‌کردند و تصاویر و عکس‌های شاه و افراد خانواده سلطنتی را از ادارات و مغازه‌ها پایین کشیدند و سرگرم تعویض نام خیابان‌ها شدند. غافل از اینکه سرلشگر زاهدی و وابستگان دربار مزدوران استعمار آمریکا و انگلیس با هدایت و رهبری سفیر کبیر آمریکا و رئیس سازمان سیا در منطقه به کمک مستشاران نظامی در محل سفارت آمریکا به دور از چشم دولت و حزب توده برای تکمیل برنامه خود آماده می‌شدند.

پنهان‌کاری مراحل بعدی

این پنهان کاری تا آنقدر گمراه کننده بود که نیروهای ضد کودتا گمان می‌کردند برنامه ریزی کودتا از مرکز به منطقه خوزستان منتقل شده است. اما اینطور نبود و شاه با آماده کردن یک برگه  سفید امضا شده‌، به سفیر کبیر آمریکا اختیار تام داد که هر کس را صلاح می‌داند حکم نخست وزیری را به نامش صادر کند. در این بین مناسب‌ترین شخص، سرلشگر زاهدی طی نامه‌ی با دست‌خطی ناشیانه برگزیده شد. حکم نخست وزیری توسط هندرسون به اطلاع دکتر مصدق همراه با تهدید رسید که دکتر مصدق با عصیانیت او را از دفتر خود بیرون و تهدید به قطع کل روابط با آمریکا را علنی کرد.

بعد از ظهر ۲۷ مرداد با هماهنگی بهبهانی و تعدادی از اوباشان معروف تهران نظیر محمود مسگر، رمضان یخی و نوچه‌هایشان و تعدادی از گروهبان‌ها که لباس شخصی پوشیده بودند در خیابان لاله زار و نادری با شعارهایی در طرفداری از شاه تظاهرات بر پا کردند.

 این تظاهرات روز ۲۸ مرداد به سرکردگی شعبان بی مخ و دسته‌های مزدور و اوباش با چوب و چماق در ازای دریافت پول به صورت پراکنده در تهران ادامه یافت. همزمان با این تظاهرات، گروه‌های مسلح با لباس‌های مبدل و بعضا نظامی به منظور ارعاب و ایجاد جو هرج و مرج در خیابان‌ها شلیک هوایی می‌کردند. تظاهرکنندگان با حرکت به سوی بهارستان، شروع به غارت دفاتر گروه‌های سیاسی و مطبوعات ضد سلطنت کرده و با زور و ارعاب به اتوبوس‌ها و تاکسی‌ها تحمیل کردند که با روشن کردن چراغ  و بوق زدن فضا را به نفع سلطنت تغییر دهند.

 در این بین فرماندار نظامی تهران با بی‌عملی در مقابل حجم عظیمی از رفتارهای مخل نظم عملا شرایط را بسود کودتا فراهم نمود.

موفقیت کودتا و سقوط دولت ملی دکتر مصدق

این یک شطرنج سیاسی بود که مصدق درشرایط بسیار حساس از ابزارهای لازم نظامی برخوردار نبود. هر چند یاران صدیق دکتر مصدق بر این باور بودند که حضور مردم منجر به شکست کودتا خواهد شد، اما دکتر مصدق از کشتار بزرگ مردم توسط کودتاچیان و دربار بیم داشت.

 در این شرایط که رهبران نهضت ملی در تصمیم‌گیری دچار تردید شدند، شاخه نظامی کودتا به دنبال اراذل و اوباش، نقاط حساس شهر از جمله رادیو و خانه نخست وزیر را محاصره کردند. علیرغم مقاومت جانانه گارد محافظ منزل نخست وزیر تا ساعت ۷.۵، اما این واقعه تلخ در تاریخ ایران در ساعت ۳.۵ بعد از ظهر روز ۲۸ مرداد به ثبت رسید و سرلشگر زاهدی سقوط دولت دکتر مصدق و انتصاب خود به مقام نخست وزیری را از رادیو اعلام کرد.

تمام این اتفاقات تلخ و جانکاه در برابر چشمان حیرت زده طرفداران دکتر مصدق در فقدان یک سازمان متشکل و فداکار در فاصله چند روز در عین ناباوری به فرجام تلخ ایران منجر شد. سرگشتگی سران نهضت ملی ایران در نبود ارتشی فداکار و از جان گذشته در کنار بی عملی و کنار کشیدن حزب توده در روز کودتا باعث شد که جنبش آزادیخواهی مردم ایران در سال ۳۲ شکست بخورد و برای یک دوره ۲۵ ساله دیگر شاه و شیخ و استعمار بر سرنوشت مردم ایران مسلط شوند.

بی‌شک حضور سازمانی متشکل نظیر سازمان مجاهدین خلق در دوران دکتر مصدق می‌توانست تضمین کننده آزادی و استقلال و دموکراسی‌خواهی در تاریخ ایران باشد.


🌴براندازیم  #تيك_تاك_سرنگوني    #قیام_تنها_جوابه  

🍏# مجاهدین_خلق ایران #ایران  #  کانونهای شورشی

🌳# MaryamRajavi  # IranRegimeChange   

🌻 پیوند این بلاک  با  توئیتر BaharIran@ 7