بيانية چهل و سومين سالگرد تأسيس شورای ملّی مقاومت ايران
بیانیهٔ چهل و سومین سالگرد تأسیس شورای ملّی مقاومت ایران
اکنون که سپهر سیاسی، اقتصادی، اجتماعی ایران با بیش از صد چالش، گسل و بحران درگیر است؛ اکنون که شاکلهٔ قدرت سیاسی با مشارکت تبهکاران، غارتگران، جلادان، چماقداران، جنایتکاران، رانتخوران، دزدان و فاسدان، کشور و جامعه را به نیستی کشانده؛ اکنون که با وجود این واقعیتها، شوق دیدار آزادی و زندگی انسانی سراسر جامعه را فراگرفته؛ شورای ملی مقاومت چهل و چهارمین سال پیکار دورانساز خود را برای تحقق ایران آزاد و مستقل و رها از «شاه و شیخ»، با عزمی راسختر از همیشه، ادامه میدهد.
شورا و پایه اجتماعی آن، یعنی مردم و نیروهای انقلاب دموکراتیک مردم ایران، با درسآموزی از تجربههای ارزشمند گذشته، راه پرفراز و نشیب مبارزه برای رهایی را با پیکارهای بیامان و با اتّکا به نیروهای جنبش مقاومت سازمانیافته برگزیده است.
انقلاب مشروطه علیه بیقانونی و بیدادگری، بهعنوان اولین انقلاب ملّی- دموکراتیک جهان در آغاز قرن بیستم میلادی، که صد و هجدهمین سالگرد آن را گرامی میداریم، برای مبارزان ضداستبداد و وابستگی درسهای گرانبهایی داشته است. پیش از این گفتهایم و تکرار میکنیم که انقلاب مشروطه با وجود اقدامات ضدانقلابی نیروهای مرتجع داخلی به سرکردگی شیخ فضلالله نوری (پدر معنوی خمینی)، که مدافع استبداد مذهبی با عنوان مشروعه در برابر مشروطه بود، به پیروزیهای اولیه دست یافت و برجستهترین دستاورد آن تشکیل مجلس اول شورای ملّی بود.
عصر بیداری و رهایی مردم ایران، که سالها پیش از انقلاب مشروطه آغاز شده بود، با این انقلاب پیشرفتی چشمگیر کرد. مردم ایران که با هدف دستیابی به عدالت و قانون به مبارزه با استبداد مطلقه برخاسته و با فداکاریهای بسیار قیام کرده بودند، با موجی از توطئهها، خیانتها و کارشکنیها روبهرو شدند. مردم و رزمندگان آزادی ایران با پایداری در برابر یورش اول استعمار و ارتجاع، کودتای محمدعلی شاه علیه مجلس ملی را درهم شکستند. امّا قبل از جنگ جهانی اول، قزاقان روسیهٔ تزاری مشروطه دوم را به شکست کشاندند. آنها در ۱۲۹۰ (دسامبر ۱۹۱۱ ـ ژانویه ۱۹۱۲) به حلقآویز و قتلعام انقلابیون مشروطه در تبریز و رشت دست زدند و چنان فشارها و تهدیدهایی اعمال کردند که مجلس دوم برای تن ندادن به خواستهای اشغالگران و حفظ شرافت و استقلال، ناگزیر، انحلال خود را اعلام کرد (دی ۱۲۹۰).
پس از جنگ جهانی اول و سقوط روسیهٔ تزاری نیز استعمار انگلیس در پایان سال ۱۲۹۹ با کمک عوامل داخلی دست به کودتا زد و رضاخان قلدر را به قدرت رساند. از آن پس، تمام دستاوردهای مشروطه، یکی پس از دیگری، پایمال و پیشرفت و تکامل انقلاب در مراحل نخستین متوقّف شد.
خمینی در مورد شیخ فضلالله اینگونه نظر داده است: «راجع به همین مشروطه و اینکه مرحوم شیخ فضلالله رحمه الله ایستاد که مشروطه باید مشروعه باشد، باید قوانین موافق اسلام باشد؛ در همان وقت که ایشان این امر را فرمود و متمّم قانون اساسی هم از کوشش ایشان بود، مخالفین، خارجیها که یک همچو قدرتی را در روحانیت میدیدند کاری کردند در ایران که شیخ فضلالله مجاهد مجتهد دارای مقامات عالیه را، یک دادگاه درست کردند و یک نفر منحرف روحانینما او را محاکمه کرد و در میدان توپخانه شیخ فضلالله را در حضور جمعیت بدار کشیدند» (صحیفه خمینی؛ ج ۱۳، ص ۳۵۸).
شورا بر خود میبالد که با حداکثر توش و توان علیه وارثان شیخ فضلالله نوری، یعنی خمینی و خامنهای، بپا خاسته و با حضور تمام قد در تحولات کشور، راه هر گونه توطئهٔ استعماری، همانند کودتای رضا خان قلدر در سوم اسفند ۱۲۹۹، را با مرزبندی با «شاه و شیخ» مسدود کرده است.
شورا هفتاد و دومین سالگرد قیام ۳۰ تیر سال ۱۳۳۱ خورشیدی علیه توطئهٔ استعمار (انگلیس و آمریکا) و دربار سلطنتی، در دفاع از نهضت ملی کردن صنعت نفت به رهبری زنده یاد دکتر محمد مصدق را گرامی میدارد و خود را ادامهدهندهٔ این جنبش قدرتمند ملی ـ دموکراتیک ایران میداند. با قیام ۳۰ تیر، صفوف جنبش ملی شدن صنعت نفت پالایش یافت و در صفبندی پس از آن، کاشانی مقابل جنبش و مصدق قرار گرفت.
پیش از این هم گفتهایم که «شورای ملی مقاومت در ادامهٔ راه دولت ملی ـ دموکراتیک دکتر محمد مصدق و قیام ۳۰ تیر، پرچمی را که با کودتای ننگین ۲۸مرداد سال ۱۳۳۲ بر زمین افتاده بود، در دست گرفت و با رزم بیامان برجستهترین زنان و مردان ایران زمین، راه پر فراز و نشیب مبارزه برای آزادی، استقلال، دموکراسی و عدالت را با عزمی استوار و بهرغم همهٔ رنجها و سختیها، با پرداخت هزینههای کلانی که در کارنامهٔ آن نام دهها هزار زن و مرد شهید ثبت شده، طی میکند». مردم فراموش نمیکنند که خمینی این کودتای ننگین را «سیلی اسلام» به رهبر جنبش ضداستعماری ملت ایران نامید.
میراث تلاشهای مبارزان مشروطه و نهضت ملی شدن صنعت نفت، پشتوانهٔ مستحکمی برای مبارزه انقلابی مردم ایران است که هرگز جانبازیهای گذشته را فراموش نمیکنند. اکنون این میراث ارزشمند با خیزشهای پرتوان مردم و در مرکز آن تهیدستان با پرچم «نان، کار، آزادی»، و فعالیتهای روزانهٔ کانونهای شورشی در هر کوی و برزن ایرانزمین بازنویسی میشود.
در هنگامی که سپهر سیاسی ایران سرشار از قیامها، جنبشهای تودهیی و خیزشهای انقلابی است؛ در شرایطی که فعالیتهای کانونهای شورشی در سراسر کشور مشعل فروزانی را برافروخته؛ چشمانداز ایران دموکراتیک بهطور درخشان در مقابل مردم ایران قرار گرفته است. در این بستر واقعی و قدرتمند، با وجود شورای ملی مقاومت، بهمثابه جایگزین دموکراتیک که در۳۰تیر۱۳۶۰ خورشیدی در تهران به ابتکار مسعود رجوی پایهگذاری شد، راه هر گونه سازش، انحراف و تحمیل آلترناتیوهای استعماری بسته شده است.
راهی که با انقلاب مشروطه آغاز شده بود و با نهضت ملّی شدن نفت ادامه یافت، با رزم بیامان و بیوسوسة برجستهترین زنان و مردان ایرانزمین در رویارویی همهجانبه، پردامنه، عمیق و خونبار با استبداد دینی تکامل یافت و این رزم سترگ، بهرغم همهٔ رنجها و سختیها، همچنان ادامه دارد.
شورا به درد و رنجی که مردم ایران از ناکامی انقلاب مشروطیت، از کودتای ننگین آمریکایی ـ انگلیسی ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ و از غارت دستآوردهای انقلاب ضدسلطنتی در بهمن سال ۱۳۵۷ تحمّل کردند، آگاه است و میداند که طی مسیر این راه سخت و دشوار تا رسیدن به آزادی، با پیکارهای بیامان و فداکاریها و جانبازیهای بیشمار میسر است.
از ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ که جنبش مقاومت سازمانیافته برای سرنگونی استبداد مذهبی قیام کرد؛ از قیامهای بزرگ دهه۷۰ تا قیام ۳۰ خرداد سال ۱۳۸۸ و متعاقب آن قیام ۶ دی سال ۱۳۸۸ (روز عاشورا)، و از آن روز تا قیام ده روزهٔ دیماه ۱۳۹۶ و خیزشهای قدرتمند آبان ۱۳۹۸ و بهویژه قیامهای پرشکوه سال ۱۴۰۱، بهطور پیوسته خیزشها و حرکتهای اعتراضی تودهیی جریان داشته است. خلق ما و جنبش مقاومت پیشتاز با وجود هزینههای سنگین توانسته رژیم ولایت فقیه را به مسیر استیصال و نابودی سوق دهد.
در برابر حقارت پذیری، تسلیم طلبی، سرخوردگی، خودباختگی، ناامیدی و ناباوری، که نهادهای گفتمانسازی حکومت، آن را بهمثابه موذیانهترین سلاح به کار میبرند و فرصتطلبان ِدر کمیننشسته و رسانههای استعماری در خدمت مماشات، آن را تبلیغ میکنند، دستآوردهای شورا و نیروهای اجتماعی انقلاب دموکراتیک غیرقابل کتمان است. مسئول شورا، مسعود رجوی، این شرایط دشوار را اینگونه جمعبندی کرده است: «واقعیت این است که از عهد قاجاریه تا امروز هیچ حکومتی در ایران، بالفعل، به اندازه حکومت آخوندی، مورد حمایت کشورهای غربی نبوده است، آن چنانکه مخالفانش را وکالتاًً سرکوب و بمباران و خلعسلاح و محصور و محدود کنند» (پیام ۱۲ تیر۱۳۸۶).
در اجلاس شورای ملی مقاومت ایران که در روزهای جمعه ۱۵ و شنبه ۱۶ تیر۱۴۰۳در پاریس برگزار شد، اعضای شورا تأکید کردند که غلبه بر موانع آخوندساخته و بند و بستهای ننگین و ترفندهای رذیلانهٔ سیاسی و رسانهیی و مطبوعاتی، جز با توانمندی سیاسی و انضباط تشکیلاتی مقاومت سازمانیافته و اتّکای آن به نیروهای آگاه و فداکاری که خود را وقف آرمان آزادی ایران کردهاند، امکانپذیر نبود.
مروری فشرده بر مهمترین رویدادهای یک سال گذشته نشاندهندهٔ این است که مهمترین مشخصهٔ شرایط کنونی کشور، که تمام رویدادها و تحوّلات را تحتالشعاع قرار میدهد، وجود بحران و شرایط انقلابی است که بهطور روزانه و بهویژه پس از خیزش انقلابی و قیامهای سال ۱۴۰۱ در ابعاد کلان تشدید شده است. نشانههای وجود این شرایط را در رشد جنبشهای اجتماعی و مبارزه بیوقفهٔ شورشگران برای آزادی با وجود سرکوبهای مستمر و در تجزیه و ریزش درون حاکمیت میتوان دید. تا پیش از هلاکت رئیسی، خامنهای بر اساس بیانیهٔ «گام دوم انقلاب [بخوانید خلافت]» که در ۲۲بهمن ۱۳۹۷ بهمناسبت چهلمین سالگرد سلطهٔ «استبداد دینی» بر جامعه و کشور با امضای «دعاگوی شما، سیدعلی خامنهای» منتشر کرد، راهبرد یکدستسازی و خالصسازی را در چند مرحله پیش برد. نمایشهای انتخابات مجلس ارتجاع در سال ۹۸ و ریاستجمهوری در سال۱۴۰۰ و شعبدهٔ انتخابات مجلس در اسفند۱۴۰۲ و مرحله دوم آن در فروردین ۱۴۰۳ و نیز خبرگان ارتجاع از آخرین مراحل خالصسازی بود. هدف خامنهای از یکدستسازی و خالصسازی بر اساس بیانیهٔ بالادستی گام دوم، صفبندی در مقابل خیزشها، جنبشها و قیامهای تودهیی بود.
نُه ماه پس از انتشار بیانیهٔ «گام دوم»، قیام سترگ در هفتهٔ آخر آبان ۱۳۹۸ صورت گرفت و درست یک هفته پس از این برآمد دگرگونساز، خامنهای در روز ۶ آذر۱۳۹۸ تعریف جدیدی از کلمهٔ «مستضعف» ارائه داد. او آن روز، یعنی تنها چند روز پس از کشتار قیامکنندگان، خطاب به اعضا و فرماندهان بسیج گفت: «مستضعفین چه کسانی هستند؟ مستضعفین را بد معنا میکنند؛ مستضعفین را به افراد فرودست یا حالا اخیراً ـ یعنی این چند سال اخیر باب شده ـ اقشار آسیبپذیر، یعنی آسیبپذیران؛ نه، قرآن مستضعف را این نمیداند، قرآن میگوید: مستضعفین یعنی ائمه و پیشوایان بالقوّة عالم بشریت؛ این معنای مستضعفین است: کسانی که وارثان زمین و همهٔ موجودی زمین خواهند بود؛ بسیج مستضعفین این است. مستضعف یعنی آن کسی که بالقوّه صاحب وراثت عالم است؛ بالقوّه خلیفه الله در زمین است؛ بالقوّه امام و پیشوای عالَم بشریت است».
تعریف خامنهای از «مستضعف» با تعریفی که در ابتدای سلطه خمینی بهعنوان «کوخنشینان» تبلیغ و ترویج میشد، بهطور کامل در تضاد است. اینکه تعریف خمینی از این کلمه چه بوده است هم چندان مهم نیست، زیرا آنگونه که خودش گفت: آن جا که لازم بود «خُدعه» میکرد. این نگاه خامنهای، به زبان معکوس آخوندی، بیانگر ورود همهجانبهٔ فرودستان و تهیدستان به میدان مبارزه علیه رژیم است. این واقعیت برجسته را با نگاهی به نیروهای اجتماعی و مردم فرودستی که از قیامهای دیماه ۹۶ تا قیام آبان و دی۹۸ و شیوهٔ زندگی شهیدان قیامهای سال ۱۴۰۱ میتوان دید.
شکست فجیع خامنهای در نمایش انتخابات مجلس ارتجاع و خبرگان ولایت، در اثر قویترین تحریم سراسری، نمود دیگری از همین واقعیت است. نمایش انتخابات در ۱۱ اسفند۱۴۰۲ رکورد کسادی بود و در دور دوم، در ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، برای رژیم فاجعهبار شد و طبق آمار رژیم در تهران بزرگ فقط ۷ درصد شرکت داشتند. در خروجی این نمایش، شاهد تضاد بیسابقه میان باندهای موسوم به اصولگرا بودیم که خود را در کشاکش بین باند موسوم به «جبهه پایداری» یا «امام صادقیها» به سرکردگی صادق محصولی و سعید جلیلی با باند «پادگانیها» به سرکردگی قالیباف نشان داد.
امّا هلاکت رئیسی کلان ضربهیی جبران ناپدیر بر سیاست خالص سازی وارد آورد که مهمترین خروجی آن نمایش پر افتضاح ریاستجمهوری بود. بر اساس آمار سه برابر شدهٔ حکومتی، در دور اول این شعبده شمار رأیدهندگان کمتر از ۴۰درصد صاحبان حق رأی بود. پیش از این خامنهای پیرامون انتخابات ۴۰درصدی در کشورهای دیگر گفته بود: «برای یک ملت ـ مثل بعضی از ملتهایی که شما میبینید با همه باد و بروتی که دارند ـ ننگ است که در انتخابات ریاستجمهوریاش، ۳۵ درصد یا ۴۰درصد حائزان شرایط شرکت کنند. پیداست که مردم به نظام سیاسی خود نه اعتماد دارند، نه اعتنا میکنند و نه امید دارند» (نماز جمعه تهران، ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۰).
مسئول شورا در اینباره گفت: «با خاکستر شدن رئیسی و بر باد رفتن آرزوهای خالصسازی خامنهای، تعادل و فصل جدیدی در حاکمیت ولایت فقیه به اثبات رسید. این، بنبست خامنهای را نشان میدهد و مرحله پایانی شاه را تداعی میکند. آثار ضربه بر گیجگاه خلیفهٔ وارفته و فرتوت، ارکان نظام را بهلرزه درآورده، دستگاه از درون سوراخ سوراخ شده و گرگها یکدیگر را از هم میدرند» (۱۶ تیر۱۴۰۳).
سرانجام، در ۳۱ مرداد ۱۴۰۳ پردهٔ آخر شعبدهٔ انتخابات ریاستجمهوری ولایت فقیه به روی صحنه رفت و به دنبال سخنان پزشکیان در بارهٔ دستورات خامنهای در چینش کابینه، همهٔ ۱۹نفر کابینهٔ سفارشی تصویب شدند. آخوند رسایی، عضو مجلس رژیم، پس از رأی آوردن کابینه، نوشت: «بعد از هزینهٔ بیسابقهیی که آقای پزشکیان از رهبر انقلاب در تأیید کابینه خودش کرد، همهٔ کابینه معرفی شدهٔ ایشان از مجلس رأی گرفت».
خانم مریم رجوی اعلام کرد: «در حکومت و حاکمیت ملایان هیچچیز عوض نشده و نخواهد شد. پزشکیان از ابتدا گفته بود چون نظام را در خطر میدید، آمده و برنامهاش اجرای سیاستهای خامنهای است».
جنگافروزی خامنهای مهمترین رویداد سال گذشته بود که منطقه را وارد دوران جدیدی کرد. ولیفقیه برای مهار شرایط انقلابی و برآمد تودهیی، اقدام به جنگافروزی در غزّه کرد. این جنگ ویرانگر و پرفاجعه، که تاکنون منجر به کشته شدن بیش از۴۰هزار تن از مردم غزه شده، در راستای استراتژی موشکی، پهپادی و نیروهای نیابتی در منطقه بود.
اهداف خامنهای از جنگافروزی و صدور بحران به خارج از مرزها، علاوه بر سد بستن مقابل قیامهای در تقدیر و شرایط انفجاری جامعه، همراه با موج اعدامها و سرکوب، مقابله با پیمان ابراهیم و سیاستهای عربستان و کشورهای عرب حوزهٔ خلیجفارس و کوبیدن میخ هژمونی در منطقه و طرف حساب شدن در سطح بینالمللی با استفادهٔ حداکثری از مماشات دولت آمریکا بود. مسالهٔ اصلی در این جنگافروزی، البته مقابله با وضعیت انفجاری جامعه تحت تأثیر تورّم، گرانی، فقر و... بود که راهکارهای رئیسی پیرامون آن شکست کامل خورده بود.
حملههای هوایی آمریکا و انگلستان به نیروهای رژیم در عراق، در دریای سرخ و یمن و حمله به کنسولگری رژیم در دمشق و کشته شدن بالاترین سرکردگان سپاه، از جمله رویدادهایی بود که بهطور مستقیم بر تضادهای درون جامعه و کشور، بهویژه، بر ولایت خامنهای اثر گذاشت.
کشیده شدن پای رژیم آخوندها بهطور مستقیم در جنگ غزّه و بیرون زدن سر مار و شکست بازی نیابتی و تلاش خامنهای برای پنهان شدن پشت نیروهای نیابتی، چارهساز نبود و بدین ترتیب محاسبهٔ خامنهای روی دستآوردهای جنگافروزی رنگ باخت و در نتیجه باخت استراتژیک در قمار خامنهای را در چشمانداز قرار داد.
واقعهٔ ترور اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس در تهران، در روز ۱۰مرداد۱۴۰۳ پس از شرکت او در مراسم سوگند پزشکیان در مجلس رژیم، تأکید خامنهای بر «خونخواهی» را بهدنبال داشت و گرفتار شدن ولیفقیه در قمار استراتژیک جنگافروزی را بارز کرد.
مسعود رجوی دربارهٔ بنبست خامنهای گفت: «چه خوب است که زهر بخورد و بهقول خودش ”عقبنشینی تاکتیکی“ پیشه کند و واپس بتمرگد. در اینصورت در ”مجازات سخت“ و ”وظیفهٔ خونخواهی“ که وعده داد، سنگ روی یخ میشود و هژمونی خلیفه ارتجاع ترک برمیدارد. این برای قیام خلق مغتنم و آغاز همان ”غضب الهی“ است که میگوید. اما اگر عقبنشینی نکند، هنوز دولت جدید ارتجاع را جانینداخته باید به استقبال جنگی برود که بازندهٔ استراتژیک آن ”سر مار ولایت“ است».
اعدام زندانیان سیاسی و توطئههای رژیم علیه مقاومت در سال گذشته افزایش یافت.
ترور جنایتکارانه و نافرجام دکتر ویدال کوادراس در مادرید، توطئهٔ بیشرمانه علیه مجاهدین در اشرف۳، برگزاری جلسات محاکمهٔ غیابی مجاهدین و اعضای مقاومت در تهران، ۳۶ سال بعد از حکم خمینی و قانون رژیم برای اعدام مجاهدین و متحدانشان، در شمار این اقدامات رذیلانه هستند.
در برابر اینگونه حرکتها، شاهد گسترش کمّی و کیفی کانونهای شورشی در داخل کشور و فعالیتهای نیروهای مقاومت در خارج از کشور بودیم. این فعالیتها نقش برجستهیی در شرایط پرتحول سال جاری خواهد داشت.
مجموعهٔ بحرانهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، تشدید تضادهای درون هرم قدرت و آثار کلان هلاکت رئیسی، کنشهای جهانی و منطقهیی و بهویژه جنبشها و خیزشها و قیامهای مداوم مردم نشان میدهد که بحران و شرایط انقلابی وارد مرحلهیی نوین و اعتلایی بیسابقه شده که خود را در شعبدهٔ موسوم به انتخابات ریاستجمهوری و برآمد پزشکیان نشان داد.
با تأکید تکرار میکنیم که غلبه بر تمام فجایعی که محصول حاکمیت استبداد دینی است، صرفاً با سرنگونی این نظام جهل و جنایت آغاز خواهد شد.
وظیفه و تکلیف ما طی ۴۳سال گذشته تکیه بر تضاد اصلی جامعه، یعنی تضاد بین مردم با رژیم حاکم و ضرورت قیام و سرنگونی استبداد دینی برای تحقق حاکمیت ملی و مردمی بوده و هست. خوشبختانه رویدادهای یک سال گذشته خدعهٔ سوریهیی شدن، جنگ داخلی و تجزیه ایران را بیاعتبار کرد.
«شورا» به همانگونه که همواره، و از جمله، در بیانیههای سالانه اعلام کرده است، «با تمام توان از مبارزات و خیزشهای مردمی، جنبشهای خاموشیناپذیر و مستمر کارگران، معلّمان، کشاورزان، پرستاران، بازاریان و کسبه، جوانان و حرکتهای حقطلبانهٔ ملیتها و مردم بپا خاسته در مناطق مختلف میهنمان، که در چارگوشهٔ ایران درفش مبارزه برای سرنگونی استبداد دینی و تحقّق استقلال و آزادی و نفی هر گونه تبعیض جنسی، ملّی و مذهبی را، با قبول همهٔ مخاطرات و هزینههای آن، برافراشته نگهداشتهاند، حمایت کرده و برای رساندن صدای این جنبشها به گوش عموم مردم ایران و جهان کوشیده است» (بیانیهٔ شورا، مرداد ۱۳۹۷).
🌴براندازیم #تيك_تاك_سرنگوني #قیام_تنها_جوابه
🍏# مجاهدین_خلق ایران #ایران # کانونهای شورشی
🌳# MaryamRajavi # IranRegimeChange
🌻 پیوند این بلاک با توئیتر BaharIran@ 7سخن رو