آیا دهه شصت در ایران تکرار شدنی است؟ - چرا خامنهای نمی تواند خمینی دهه شصت باشد
تاریخ معاصر ایران بهویژه دهه شصت ، یادآور یکی از تاریکترین دورههای سرکوب و جنایت است. زمانی که رژیم ایران به رهبری خمینی با شعار «جنگ، جنگ تا پیروزی» نه تنها جنگ را به عنوان یک ابزار نظامی، بلکه به عنوان سپری برای خفقان سیاسی و سرکوب اجتماعی به کار گرفت. در آن دوران، فضای کشور زیر سایه جنگ چنان تیره و خشن شده بود که هزاران جوان، دانشآموز و فعال سیاسی یا به جوخههای اعدام سپرده شدند، یا قربانی سیاستهای جنگطلبانه شده و به میدانهای مین فرستاده شدند.
در سال ۱۳۶۰، آغاز سرکوب خونین در داخل بهوضوح با نیاز رژیم به یک جنگ خارجی برای انحراف افکار عمومی و تثبیت قدرت در داخل پیوند خورده بود. جنگ، ابزاری برای تثبیت اختناق و پوششی برای نابود کردن مخالفان شد. اگر آن سالها جنگ خارجی بهانه سرکوب بود، اکنون در سال ۱۴۰۴، شرایط اجتماعی و سیاسی کشور بار دیگر در آستانه تکرار همان الگو اما با مختصات نوینتری قرار گرفته است.
خامنهای خمینی دهه شصت نیست!
در شرایط کنونی، رژیم ایران به رهبری خامنهای، در مواجهه با خیزشهای مردمی، بحرانهای اقتصادی، و انزوای بیسابقه بینالمللی، بیش از هر زمان دیگری در موقعیت ضعف و استیصال قرار دارد. سرکوبهای گسترده، بازداشتهای بیضابطه، پروندهسازیهای امنیتی، و اتهامات تکراری جاسوسی، تنها بیانگر این واقعیت است که رژیم از قیامهای مردمی بهشدت در هراس است و در تلاش است با ایجاد فضای رعب و وحشت، جامعه را به سکوت بکشاند.
در حالیکه برخی ممکن است بپرسند آیا این سرکوبها به همینجا ختم میشود، پاسخ روشن است: خیر. تاریخ رفتار این رژیم نشان داده که در مواقع بحرانی، سرکوبها نه کاهش، بلکه گسترش مییابد. تجربه دهه ۶۰ و کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ گواهی است بر این واقعیت تلخ. پس نباید تردید داشت که اگر اکنون در برابر بازداشتهای خودسرانه و سرکوب سیستماتیک واکنش مناسب و فعال نشان داده نشود، فردا ممکن است شاهد موجی از محاکمههای چند دقیقهای و اعدامهای گسترده باشیم.
اما اینبار شرایط یک تفاوت اساسی دارد: رژیم دیگر آن اقتدار دهه ۶۰ را ندارد و جامعه ایران نیز دیگر آن جامعهی دهه شصت نیست. اکنون آگاهی اجتماعی، تجربه تاریخی، شبکههای ارتباطی گسترده و سازمانیافتگی مقاومت، شرایطی متفاوت را رقم زدهاند. اعتراضات گسترده، خیزشهای پیدرپی، و شکلگیری کانونهای شورشی در جایجای کشور، نشان میدهد که جامعه در حال گذار از ترس به مقابله است.
در این شرایط، وظیفه نیروهای آزادیخواه و فعالان حقوق بشر بسیار خطیر است. باید از موقعیت کنونی که توجه جهانی به اقدامات رژیم ایران جلب شده، نهایت استفاده را برد. اکنون بهترین زمان است برای شکلدادن به یک کارزار حقوق بشری بینالمللی که نه تنها جنایات رژیم را افشا کند، بلکه ارگانها و گزارشگران سازمان ملل از جمله خانم «مای ساتو» و گزارشگر ویژه بازداشتهای خودسرانه را نیز به اقدام وادارد.
همبستگی ملی!
اما این کارزار بدون افشاگری و اطلاعرسانی همه مردم امکانپذیر نیست. افکار عمومی، رسانههای آزاد، شبکههای اجتماعی و صدای خانوادههای زندانیان سیاسی، همه باید در کنار هم این حرکت را شکل دهند. نباید اجازه داد تاریخ، خود را تکرار کند.
رژیم امروز ضعیفتر، جامعه آگاهتر، و مقاومت مردمی سازمانیافتهتر است. اینها فاکتورهایی هستند که تکرار دهه ۶۰ را نه تنها غیرممکن بلکه بیاثر خواهند کرد. اما این امر تنها در صورتی تحقق مییابد که همگان مسؤولیت تاریخی خود را بپذیرند و در برابر تکرار جنایت سکوت نکنند.
پاسخ به سؤال آغازین روشن است: نه، دهه شصت نباید و نمیتواند تکرار شود. زیرا جامعهی امروز ایستاده است، مقاوم است، و آماده برای سرنگونی نظامی است که تنها با سرکوب زنده است.
🌴براندازیم #تيك_تاك_سرنگوني #قیام_تنها_جوابه
🍏# مجاهدین_خلق ایران #ایران # کانونهای شورشی
🌳# MaryamRajavi # IranRegimeChange
🌻 پیوند این بلاک با توئیتر BaharIran@ 7