محمود سرابي
انصاف و منصف بودن در وجود هر انساني باشد قابل تقدير و ستايش است. متاسفانه اکثر ما انسانهاي ايراني که خود من هم جزئي از آن هستم در ابراز عقايد و نظريات شخصي و عموماني بيشتر تلاش داريم آنچه خودمان دوست داريم ابراز کنيم نه آنچه را واقعيت دارد بگوئيم و کمتر سراغ محکمه وجدان خود يعني انصاف در قضاوت مي گيريم.
سالهاست به عنوان يک ايراني پناهنده و تبعيدي تلاش کرد هام هويت خود را حفظ کنم. و هرگز فراموش نکنم چرا در کشورم نيستم؟ سالهاست تلاش کرد هام بعنوان يک روزنامه نگار با انتشار نشرياتي مانند روزنامه و مجله و داير کردن کانال تلويزيوني حامل پيامي باشم که فراموش نکنيم چرا اينجا هستيم؟ تلاش کرد هام با تمام بضاعت و امکانات نوشتاري و تصويري همه گروههاي سياسي را فعاليتهايشان را طي 25 سال اخير منتشر کنم که هزاران ساعت برنامه تلويزيوني و صدها نشريه گواه و شاهد اين ادعاست. احترام و اخلاق به عقايد و نظريات ديگران را تلاش کردهام نشان دهم ولي همه شلاق بي انصافي و غيرمنصفانه قضاوت کردن را بر گرده ام حس کرد هام.
امروز در سن شصت سالگي با 30 سال تلاش هنوز در راه يادگيري تحمل عقايد ديگران هستم و به عنوان يک روزنامه نگار ملي و مستقل به اين نتيجه رسيدهام که مبارزه با حکومت ضد ايراني و جنايتکار اسلامي در ايران با شعار، نصيحت و پيام به جايي نميرسد. مبارزه بزمي از سوي اکثريت گروههاي مدعي مبارزه کار را به امروز کشانده است که رژيم ضد ايراني در تمام زواياي زندگي تبعيدي ما راه يافته است و امنيت را از ما گرفته است. و با تمام تلاشي که سالها کرد هام يک همسويي در ميان اپوزيسيون به وجود بياورم، به شکل مطلوب نرسيده است. زيرا در جامعه سياسي اجتماعي ما که همه افراد با وابستگيهاي سياسيشان را در بر ميگيرد حلقه مفقود شده انصاف است ولي ما هر نيروي اپوزيسيون را که دوست نداريم بشکل مطلق رد ميکنيم و با دهها دليل و برهان ساختگي و پر و بال دادن مطرح مي نمائيم تا خود و عقايد سياسيمان را خوب جلوه بدهيم!
اپوزيسيون يعني نيرويي که شبانروز تلاش مي کند تا رژيم منفور آخوندي را سرنگون کند. اپوزيسيون يعني نيرويي منسجم و متحد و يکدل در راه اثبات عقايد سياس يشان، اپوزيسيون يعني دست در جيب کردن و هر آنچه که سرمايه انساني است مانند پول، وقت، سلامت، خانواده و لذايذ زندگي را ايثار کردند. ولي دهها هزار ايراني با عقايد مختلف سياسي نام خود را اپوزيسيون گذاشتهاند و ادعاي مبارزه وسرنگوني اين حکومت جلاد را دارند ولي در عمل همه اين فعاليتها محدود مي شود به چند سخنراني،
چند تظاهرات سي چهل نفري، چند پيام... و حداکثر در ماه چند روز را صرف اين فعاليتها نمودند؟!
من در محکمه وجدان خود به انصاف رجوع ميکنم و با تمام احترامي که براي همه گروههاي سياسي مختلف قائل هستم به شهامت اعلام ميکنم مبارزه يعني شيوه و روش سازمان مجاهدين خلق وشوراي ملي مقاومت ايران که چنگ بر چهره کثيف رژيم انداختهاند و آن را به وحشتي ماندگار دچارکردهاند و اي خواننده عزيز اين نشريه قبل از اين که به فحاشي و اعتراض بپردازي، کمي با خودت خلوت کن و سراغي هم از انصاف مروت بگير. لحظه هاي کينه و نفرت ساختگي ذهنت را رها کن و به عنوان يک انسان ايراني مقايسه کن و صحنه مبارزه واقعي را نشان بده! جايي که اشرفيان ايستاده ميميرند و جان خود را در راه عقايد خود ايثار ميکنند، در حالي که با تمام تلاشها باج داد نها، زد و بندهاي سياسي گوناگون رژيم تلاش دارد اين سازمان را نابود کند اينان همچنان سرپا و فعال و جنگنده هستند.
چرا اگر کمکي نميکنيم چوب لاي چرخشان ميگذاريم! واقعاً منصفانه مشکلمان کجاست؟ چرابا دهها شايعه و ذکر مصيبتهاي ساختگي به جاي مبارزه با رژيم به جنگ سازماني ميرويم که بيش ازسي سال است شبانه روز با اين رژيم ميجنگد؟ پس انصاف کجاست؟ که چشم خود را بر واقعيتهايي که مقابلمان است ميبنديم و به سراغ ابزاري ميرويم که استفاده آن تمامي به سود رژيم ضد ايراني است! اين حق شماست که بگوئيد من از اينها نيستم! ولي حق نداريد که موجوديت برحق را نفي کنيد. در محکمه وجدان من انصاف ميگويد هر آنچه که ميبيني، ميشنوي و ميخواني که بتو اميد واميدواري ميدهد، حمايت کن. ديگر از پيام، توصيه، جلسه، خستهام و بيزار. حالم از آدمها، گروهها و شعارهاي بزمي بهم ميخورد.
پس از 35 سال که هنوز اين رژيم ضد ايراني جنايتکار به مال، جان و ناموس کشور من حاکم است، حس بسيار بدي دارم. نميخواهم تسليم شوم، نميخواهم نااميد شوم. نميخواهم بيتفاوت شوم. نميخواهم پايان هويتم يک پاسپورت خرچنگ نشان جمهورياسلامي ضد ايراني باشد. بهرسو مينگرم تا پناهي، ريسماني از حضور و قدرت اپوزيسيون بيابم و بدون تعارف و ملاحظات عاقبت انديشي، در صحنه مبارزه رخ به رخ چهره سازمان مجاهدين خلق را ميبينم و حمايت و تحسينشان ميکنم با تمام مواضع و نظريات اصلاحي که درباره آنان در فکر من است را مکتوب ميکنم و خصوصي به آنان ميدهم که اميدوار هستم توجه خواهند کرد. اينان چنين کردند، اينان چنان کردند، دلايلي است براي رفع مسئوليت و پاسخگويي که شما چه کرد هايد؟! منصفانه در ميز قضاوت قرار دهيد. اگر در وجودتان ذرهاي يا نشاني از انصاف و مروت هست، سنگ نيندازيم، سنگها را برداريم و حواله چهره رژيم ضد ايراني کنيم. من و تو او همسو و در کنار هم نيروهايمان را صرف دشمن واحد کنيم.