درعنفوان جوانی، معلمی روشنفکر داشتم بسیار کتابخوان. روزی با خوشحالی تمام کتابی را به من معرفی کرد بنام " انسان موجود ناشناخته" نوشته الکسیس کارل. ازمحتوای کتاب چیزی درذهنم باقی نمانده است .
درگذرزمان ودرطول چندین دهه ازعمرم با دیدن انسانهاي مختلف درجريان مبارزه ، نام کتاب همچنان برایم ماندگار وسئوال برانگیزاست. انسان موجود ناشناخته! البته از آن سالها به بعد انسان گامهاي زيادي در رابطه با شناخت انسان برداشته است ولي فكر ميكنم ، هنوز هم اين ناشناختگي انسان به قوت خودش باقي است . بسیاردیده ام آدمهایی که تغییرکرده اند. ازروزمرگی ويك زندگي عادي با همه نعماتي كه داشته اند به مبارزه انقلابي روی آورده ،انقلابی شده و ازهمه چيز خود گذشته و جان درره اهداف آزادیخواهانه خویش نهاده و ماندگار شده اند. دیگرانی هم بوده اند كه مسير عكس را طي كرده و در جهت منافع فردي خود به انقلاب ومبارزه پشت كرده اند وهمگام با جنايتكاران به انحظاط وارتجاع درغلطیده اند وخود به عبرت روزگار تبديل شده اند. بعضی از انسانها تا پای جان برسرآرمان خویش پای فشرده وشمع آجین گشته اند همچون پابلونرودای شهید که گفت: " از مرگ نترسيد، از اين بترسيد كه وقتي زنده ايد چيزي در درون شما بميرد به نام انسانيت!" اين گونه انسانها افتخاربشريت وانسانيت معاصر بوده اند ، كارواني عظيم از چنين شير زنان و كوهمردان را ميتوان درميان مقاومت مردم ايران برعليه حكومت ديني به عیان مشاهده کرد. چند روز قبل سالگرد حماسه 19 بهمن بود ، كه مصاديقي از چنين انسانهايي بودند. بعضی از آدمها با ادامه مبارزه وایستادگی تا آخر، تبدیل به اسطوره شده اند. "چه گوارا شده اند" هموکه گفت: "هر کس وارث قطعه زمینی است که خونش( در راه آزادی) بر روی آن می ریزد"! برخي حاضر ند خون بريزند و با دژخيم همكاري كنند ، تا حقوق و زمين ها ومستغلات خود را از جلاد بازستانند. برخی بادزدیدن انقلاب وحق حاکمیت مردم واصرار برجنایات، خمینی! دجال ضد بشرشده اند که فتوای قتل عام صادرکرد، چشم ازحدقه درآورد و دست وپا برید ، بعنوان پدرخوانده داعش درجنايت و درنده خويي ،روي چنگيز خان و هيتلر را سفيد كرده اند و برخي درمقابل اين هيولا قد علم كردند و بي نام ونشان وجانانه جنگيدند . بعضی ها به رغم همه ادعاهای پرطمطراق وزرق وبرق دارشان هرروز رنگ عوض کرده وبه رنگی دگر درآمده اند. هم ایدئولوژی ، هم سیاست وهم اهداف چندین وچند ساله را یکجا قورت داده اند ومانند يك پيراهن به دور انداخته اند وپيراهن ديگري به تن كرده اند. اين ها همان خائنين هستند كه درتاريخ همه ملت ها نفراتي كم وبيش ازاين گونه افراد پيدا ميشوند ، آنها هيزم كش غول بيابان ميشوند و به آلت دست جنايتكاران تبديل ميشوند ، براي جلاد و يا برعليه مخالفين جلاد شعر ميسرايند ، قلم ميزنند ، درتلويزيونها ، چاقوي جلاد را تيز ميكنند تا مسير كشتار مجاهدان ليبرتي را هموار كنند . اين ها مسير ننگ تاريخ را انتخاب كرده اند. کریم قصیم وشرکاء ، ازاين دسته انسانها ميباشند . اطلاعیه اخير كميسون ضد تروريسم شوراي ملي مقاومت دررابطه با روحانی و-قصیم همچون نیشتری کارگرافتاد و آنها را مجبوركرد كه درونمایه بغایت ارتجاعی خویش را كه سعي ميكردند ، در زرورقهاي مختلف بپوشانند را به يك باره برملا سازند. آنهايي كه زنداني بوده اند ، اين را خوب ميهمند برخي ازبازجوها ، اول براي فريب زنداني ، پز خيلي آدم دلسوز و باكلاس ميگيرند ، ولي اين ادا واطوارها تا موقعي دوام پيدا ميكند كه زنداني با او راه بيايد ولي واي به روزي كه زنداني هيچ اطلاعاتي به بازجوندهد، بلكه پزهاي بازجو راهم علني كند، آنگاه بازجو ، ماهيت واقعي ودرنده خويش را نشان ميدهد . همه ادعاهاي دموكرات طلبانه و ليبرال منشانه و باكلاس ،يك ساعته دود ميشود وچنگ ودندانهاي كثيف و نفس هاي متعفن وچرك آلودش ، مشام همه زندانيان را مي آزارد ،البته نشاندهنده شكست بازجو درمقابل زنداني نيز ميباشد. اخيرا مطلبي ازكريم قصيم خواندم و با فرهنگ جديدي رو برو شدم و از اين درجه سقوط انگشت به دهان ماندم . او از كلمه “آزاديخواهان سلطنت طلب“ نام برده بود . نمرديم و سلطنت طلب هاي آزاديخواه را از دیدگاه قصییم بازشناختیم !!؟؟ برهمين اساس ، بايد منتظر “اصلاح طلبان دروني آزاديخواها“ و “اصولگرايان آزاديخواه“ را هم باشيم . اين چنين است كه كريم قصيم حتي به گذشته مبارزات خود در دوران كنفدراسيون هم تف ميكند . سالیان پیش کریم قصیم برای یک سخنرانی دررابطه با مقاومت به سوئد دعوت شده بود. مسئولیت ایاب وذهاب وپذیرایی به عهده اینجانب بود. بخاطردارم هروقت صحبت ازرهبری مجاهدین وقهرمانان اشرفی میشد یکه تازمیدان سخن بود. به کسی امان نمیداد. درتعریف از فداکاریها ورشادتهای رزمندگان مجاهد میگفت. ازتواضع و فروتنی رهبری مجاهدین و...موقع سخنرانی های هیجان انگیزش بعضا متاثرمی شد وقطراتی اشک بدرقه مجاهدان جان برکف و... مي نمود . خاطرم مانده است که يكبار گفت : پس از انتخاب خانم رجوی به عنوان ریس جمهور برگزیده مقاومت جشنی برپابود وبسیاری ازرزمندگان نگاهشان به سران قوم!( خودش را نشانه میرفت) که چه خواهند کرد که ایشان به شادمانی آن روز بلند شده کف زده و... بودند وآن رايك لحظه تاريخي توصيف ميكرد !! مانده ام که قصیم درآن دوران ، آیا معنی حرفهایش را می فهیمده است؟!حتما كه مي فهميده است ، ولي انسان ناشناخته آلكسيس كارل را حد اقل دراين گونه موارد خيلي خوب ميتوانيم بشناسيم . مرز بين حق وباطل يك انتخاب است . هر فرد خودش انتخاب ميكند كه دركدام اردوگاه باشد . اردوگاه جلاد ويا اردوگاه قرباني ، اردوگاه ظالم ويا مظلوم . اردوگاه خميني ويا ارودگاه مسعود رجوي . دیرزمانی است قصیم و روحانی انتخاب خودشان را کرده اند. با این انتخاب بقول نرودا چیزی دردرون آنها بنام انسانیت مرده است! اين سرنوشت همه كساني است كه از مقاومت فاصله ميگيرند و تسليم ميشوند و بر نعلين شيخ وشاه بوسه ميزنند . تشبثات بی پایه واساس كريم قصيم و روحاني و توابهای تشنه بخون مجاهدین ومدد رسانان تازه بدوران رسیده مقام عظما کاری از پیش نخواهند برد. عرض خود میبرند وزحمت خود میدارند! برای ثبت درتاریخ ونه درپاسخ طلبکاران تازه بدوران رسیده مقاومت، بسیاری ازهواداران مجاهدن وازجمله نگارنده سالیان متمادی است به جمع آوری کمک ازوجدانهای بیداربشریت دراقصا نقاط جهان مشغولیم تا استقلال سياسي و مالي اين مقاومت را رقم بزنيم . براین امرمقدس و ارزشمند طي اين سالها افتخاركرده و ميكنم و بازهم خواهم كرد. ولي اين سوال از كريم قصيم و روحاني و... كه به اين مقاومت پشت كرده اند همواره هست ، آنچه را كه تاكنون از مقاومت ميگيرفتي ، با كجا جايگزين كرده اي ؟ اين سوال اصلي است ، به حاشيه نرويد ، خودتان را به كوري نزنيد ، هركس كه به اندازه يك ميلميتر عليه رژيم باشد ، جوابش را با سكوتتان ميداند. تا روزي كه پرونده ها ونامه هاي اعمال ديگران با سرنگوني اين رژيم آخوندي رو بشود ، آنگاه چه ميكنيد ؟ روزي كه محمود جعفريانها و كوروش لاشاهي ها و احسان نراقي ها همين مسير را طي ميكردند، هرگزفكرنميكردند كه روزي رسواي تاريخ بشوند ولي شدند ، بله آقايان شدند . اين منطق تاريخ است . كسي كه خواب است را ميتوان بيداركرد ولي كسي كه خودش را به خواب زده است را هرگز نميتوانيد بيداركنيد . محمد قرایی- سوئد فوریه 2015 |