مزدور حميد دهداز با چند تن ديگر از مزدوران |
حميد دهدارحسني از پاسدارهاي سيار اطلاعات آخوندي و شعبه خوزستان است
كه علاوه بر شهرهاي مختلف داخل كشور به مأموريتهاي برون مرزي در عراق، براي توطئه عليه
مجاهدين اعزام مي شد.
و در زمينه سازي كشتار اشرفيها بر اساس وظايف محولة گشتاپوي آخوندي نقش
فعال داشت.
حميد دهدارحسني از جمله مزدوران رذالت پيشه اطلاعات آخوندي است كه، طي
نامه يي خطاب به «عاليجناب آقاي نوري مالكي رئيس الوزراي عراق»، «نهايت سپاسگزاري و
تشكر عميق» را به خاطر قتل عام مجاهدين در 10شهريور92، تقديم وي كردند.
متن اين نامه در روزنامة رسمي عراق به نام الصباح الجديد مورخ 26 اسفند
92 به چاپ رسيده است. در اين روزنامه آمده است:
«دهها تن از جداشدگان ايراني از سازمان مجاهدين
خلق ايران خواستار جدا كردن ساكنان كمپ ليبرتي از رهبري سازمان كه آن را فرقهگرا توصيف
كردند، شدند».
آنها مي نويسند: «ما ميخواهيم که با هماهنگي و همکاري يونامي و نهادهاي
ذيربط سازمان ملل متحد و سفارتخانه هاي کشورهاي اروپايي و آمريکا در جهت جدا سازي افراد
و بدنه پايين سازمان در کمپ مذکور از رأس و رهبري تشکيلات مخوف آن و اعلام انحلال اين
رهبري و تشکيلات و خودداري از به رسميت شناختن و مذاکره با آن تحت پوش دروغين و موهوم
نمايندگان ساکنان ليبرتي، تلاش لازم مبذول گردد... ما جدا شدگان از سازمان مجاهدين
خلق نيز آماده ايم در اين راستا تمام تجارب خودمان را در اختيار دولت عراق و سازمان
ملل و کميساريا عالي پناهندگان ملل متحد قرار بدهيم».
«سپاسگزاري
و تشكر عميق» مستخدمان گشتاپوي آخوندي پردة آخر طرح اعدام دست جمعي و كشتار مجاهدين
در اشرف توسط فاشيسم مذهبي در توافق با دولت دستنشاندة مالكي بود. پيش از اين آخوندها
با بكارگيري چندين وزارتخانه از جمله وزارت اطلاعات، وزارت كشور و وزارت خارجه در هماهنگي
و همكاري با نيروي تروريستي قدس بيش از دو سال با 320 بلندگو به شكنجه رواني و زمينه
سازي حمله و هجوم و كشتار مجاهدين پرداختند.
نقش و كاركرد مأموران وزارت اطلاعات عليه
اشرفي ها
مهمترين مورد مصرف مأموران داخل و خارج كشور وزارت اطلاعات از جمله حميد
دهدارحسني، صاف كردن جاده براي كشتار مجاهدين است. اين شيوه را رژيم در جريان قتل عام
10شهريور92 در اشرف، با راه اندازي سيرك ولايت، با نامه نگاري و ارسال تومارها و
... وسيعاً مورد استفاده قرار داد. قبل از
10شهريور، مأموران اطلاعاتي را به كار گرفت تا آنها كشتار مجاهدين توسط مالكي و آدمكشان
او را اعمال حاكميت دولت عراق و حق قانوني آن جلوه بدهند. پس از كشتار، رژيم همين مزدوران
را به كار گرفت تا آنها با ارسال نامه و تومار، از يك سو، هم مالكي را كه به شدت از
جانب افكار عمومي جهان منفور شده و زير ضرب بود، با تقدير و تشكر خود تقويت كنند و
هم او را به كشتار باز هم بيشتر و تكرار قتل عام اشرف در ليبرتي ترغيب كردند. از همين
روست كه در 26 اسفند 92 پرده ها بطور كامل كنار ميرود و مستخدمان اطلاعات ولايتِ فقيه
نقاب از چهره بر مي دارند و چنانكه گفته شد «نهايت سپاسگزاري و تشكر عميق» خود را از
قتل عام و كشتار مجاهدين خطاب به پسرخواندة ولي فقيه ارتجاع؛ نوري مالكي اعلام و براي
كشتار بيشتر اعلام آمادگي كردند. قابل توجه اينكه تومار مأموران بدنام آخوندي قبل از
اينكه در روزنامه حكومتي الصباح الجديد درج شود، در سايتهاي وزارت اطلاعات منتشر گرديد
كه نشان از مبدأ و هدف آن داشت. (سايت اينترلينك
15اسفند92 / نامه سرگشاده 50تن از مأموران وزارت اطلاعات به نخست وزير عراق نوري المالكي)
واقعيت اين است بعد از اينكه حمله و هجوم و بخصوص كشتار 6و7 مرداد سال
88 و انواع فشارها و توطئه هاي ولي فقيه ارتجاع توسط پسرخوانده اش مالكي عليه اشرف
و حملات بعدي براي نابودي اشرف در هم شكست، رژيم باز به ترفند كهنه و پوسيدة سوءاستفاده
از خانواده ها و عواطف خانوادگي روي آورد تا توطئه و كشتار مجاهدين را زمينه سازي و
مشروع كند.
حكومت آخوندي از بهمن ماه 88 تا دي ماه
90 با اعزام گروهي از مزدورانش به عراق زير عنوان خانواده ساكنان اشرف، و استقرار آنها
در كنار اشرف با 320 بلندگو به صورت شبانه روزي به مدت 677 روز به شكنجه رواني ساكنان
مشغول بود. اين اقدام ضدبشري به كمك عوامل اطلاعاتي رژيم در سفارتش در بغداد صورت مي
گرفت.
در همين رابطه شعبه وزارت اطلاعات موسوم به نجات در شهريور ماه امسال
اعلام كرد:
«از زمستان
سال 1389 تا شهريور ماه 1392 بيش از 10هزار سفر از طرف خانواده هاي [ساكنان] اشرف»
را در شكل كاروانهاي وزارتي و تورهاي گشتاپوي آخوندي به جلوي اشرف با هدف پيشبرد توطئه
عليه مجاهدين تدارك ديده و برنامه ريزي كرده است. (نجات رژيم 22شهريور93)
حميد دهدارحسني؛ يكي از مأموران و جاسوسان وزارت اطلاعات است كه براي
زمينه سازي كشتار مجاهدين، سراغ خانواده هاي ساكنان اشرف رفته و مذبوحانه تلاش كردند
چنين قلمداد كنند كه مجاهدين فرزندان آنها را به زور و خلاف ميل خودشان در عراق نگه
داشته است. اگرچه خانواده هاي واقعي مجاهدين آنها را به چشم مأموران وزارت اطلاعات
نگاه كرده و لعن و نفرين مي كردند. اين همان موضوعي است كه همين گماشتة آخوندها ناگزير
به آن اعتراف كرده است: «اين طبيعي بود كه خانواده ها اوايل به ما اعتماد نكنند
... ». (مصاحبه با پادوي اطلاعاتي حميد دهدارحسني، سايت نجات رژيم 11خرداد93)
اما وقتي انزجار عمومي در داخل و خارج ايران از اين كارزار كثيف هرروز
گسترده تر شد و خانواده هاي حقيقي مجاهدين دست رد به سينه ديكتاتوري ديني زدند، اطلاعات
آخوندي مجبور شد همه پرده ها را كنار زده و مأموران حرفه يي و پيشاني سياه خود را كه
هيچ ارتباط خانوادگي با مجاهدين نداشتند به اشرف جهت اجراي مأموريت بفرستند. حميد دهدارحسني
به همراه تعدادي از مزدوران لو رفتة اطلاعات در خوزستان از جمله مكي رفيعي، علي اكرامي،
يبر قنواتي و ...؛ بارها از جمله در مهرماه سال 89، آبان ماه سال 89 و فروردين ماه
سال 90 به سيرك وحوش ولايت در اطراف اشرف اعزام شدند تا علاوه بر مشروع كردن هرگونه
حمله و هجوم عليه اشرفي ها، براي قتل عام و كشتار بيشتر زمينه سازي كنند. اين همان
طرحي بود كه اين گماشتة حقير به نيابت از وزارت بدنام از بلندگوهاي سيرك ولايت پيشاپيش
اعلام كرده بود: «…روزي خواهد رسيد كه اين قلعه اشرف را نابود خواهند كرد…» (مزدور
دهدارحسني، 1 آبان89)
حميد دهدارحسني؛ پادوي گشتاپوي آخوندي
وزارت اطلاعات، مدتِ كوتاهي پيش از اولين اعزام دهدارحسني به عراق، براي
او پاسپورت تهيه كرد كه نسخه يي از آن بدست مقاومت ايران رسيده و افشا گرديد:
نمايش غسل تعميد
وزارت بدنام اطلاعات آخوندي در 18 خردادماه 86، تعدادي از سردژخيمان خوزستان
از جمله پيريايي دادستان عمومي و انقلاب اهواز و نيز مديرکل سياسي امنيتي استانداري
خوزستان به نام جامعي را جمع كرد تا جنگ كثيف رواني عليه مجاهدين را پيش ببرند. پيريايي
در اين خيمه شب بازي اطلاعاتي گفت:«من بعنوان يک شخص و با ديدگاه فردي خودم از امان
و عفو جداشدگان حرف نمي زنم بلکه بعنوان نماينده قوه قضائيه اعلام مي کنم که نظام هيچکدام
از جداشدگان مجاهدين که از گذشته خود پشيمان شده و قصد بازگشت به دامن خانواده را دارند
مورد تعقيب و مجازات قرار نخواهد داد...». (نجات رژيم 18 خرداد86)
صحنه گردان اين نمايش، مأمور بدنام حميد دهدار حسني بود و عوامل دوره
گرد وزارت اطلاعات از فارس و لرستان از جمله، محسن هاشمي و علي مرادي هم بر حسب وظيفة
محوله فرستاده شده بودند.
يادآوري ميشود كه موسي پيريايي همان دژخيمي است كه به گزارش خبرگزاري
حكومتي ايرنا رژيم ضد بشري آخوندي روز 22 شهريور ماه همان سال، 3 زنداني را در اهواز
به اتهام «بمبگذاري» اعدام كرد. دادستان جنايتكار اهواز، موسي پيريايي با اعلام اين
خبر گفت:« تعداد ديگري از عوامل بمبگذاري در نوبت اعدام» هستند.
به مزدوري كشاندن بريدگان
يكي از وظايف اين پادوي اطلاعاتي، طي اين ساليان؛ تحويل گيري مزدوران
جديد برگشتي به زير حاكميت آخوندها براي انجام ريل هاي آموزشي و عملي، پس از قرنطينه
امنيتي-اطلاعاتي و آموزش هاي لازم توسط مأموران وزارت اطلاعات بوده است:
«هفت
نفر از اعضاي جدا شده از سازمان مجاهدين خلق در آييني که توسط انجمن "نجات"
شاخه خوزستان در تالار آفتاب اهواز برگزار شد به آغوش خانواده هايشان بازگشتند. مسئول
انجمن غيردولتي "نجات" خوزستان در گفت و گو با ايرنا اظهار داشت: اين انجمن
با همکاري تعدادي از توابين در يک هفته اخير تأسيس و با شعار نجات، به ياري افراد دربند
و خانواده هايشان ميشتابد. "حميد دهدار حسني" افزود: اين هفت نفر، جزو يکصد
نفري هستند که در تاريخ ۱۰ اسفندماه
امسال و با همکاري مقامات ايراني وارد خاک کشورمان شدند. نكته قابل ذکر اين آيين اظهار
رضايت جداشدگان از نحوه رفتار خوب، انساني و اسلامي مأموران امنيتي بود». (خبرگزاري
ايرنا، 19اسفند83)
برخي از مأموريتهاي حميد دهدارحسني
تمامي تلاش و تقلاها و وظايف محوله به گماشتة حقير آخوندها، حميد دهدارحسني
را مي توان بصورت زير خلاصه كرد:
1. مراجعه
به خانواده هاي مجاهدين و ارائه اطلاعات دروغ براي نگران كردن خانواده ها نسبت به سرنوشت
فرزندان مجاهدشان با هدف فشار بر خانواده ها براي نوشتن نامه و امضاي تومار خطاب به
مجامع حقوق بشري و ارگانها و مقامات عراقي عليه مجاهدين اشرف و ليبرتي
2. راه
اندازي كاروانهاي وزارتي و تورهاي گشتاپوي آخوندي به جلوي اشرف با هدف زمينه سازي كشتار
مجاهدين مستقر در اشرف و ليبرتي
3. لجن
پراكني عليه مناسبات مجاهدين و رزمندگان ارتش آزادي در نمايشات «توبه و ندامت» براي
درج در سايت هاي وزارت اطلاعات
4.غسل
تعميد ندامت، صحنه گرداني جلسات توبه و ندامت وزارت اطلاعات تحت پوشش نجات در خوزستان
5.زمينه
سازي و مشروع كردن كشتار و قتل عام در اشرف و ليبرتي باحمايت از جنايت هاي آخوندها
و پسرخوانده ولي فقيه در عراق از طريق دروغپردازي عليه مجاهدين و اشرفي ها
نامبرده در سال 1380 در كتاب كارتهاي سوخته
وزارت اطلاعات كه توسط مديريت ضد اطلاعات ارتش آزاديبخش ملي ايران منتشر شد، افشاء
شده است.