انجمن نجات ايران
نوشتاری
از زندانی سیاسی ارژنگ داوودی محبوس در زندان گوهردشت
7 مرداد
پیشکسوتان
بخش ۳ از ۳
با یاد خدا
ایرانیان پراکنده در سراسر گیتی؛
برای به پیروزی رساندن انقلاب سوم، متشکل شویم.
هم میهنان؛
رژیمی که در قاموس آن آینده نگری، ثبات ملی، آرامش همگانی و آسایش شهروندان، معنا و مفهوم ریشخندآوری دارد.
رژیمی که برای جان، مال و زندگی میلیون ها انسان، تحت اراجیفی چون ملحد، معاند، منافق، غیرخودی!؟ و... کمترین ارزشی قائل نیست و در مواقع لزوم، خیلی راحت و بی پروا، افراد خودی را نیز بلا درنگ بی آبرو، طعمه و حتی قربانی می کند.
رژیمی چنان ارتجاعی که علاوه بر ترویج اجباری نوعی بسیار کریه از پوشش تیره رنگ برای زنان!؟ به کراوات و پیراهن آستین کوتاه مردان نیز به دیده بد می نگرد!؟ و حتی درباره خصوصی ترین زوایای زندگی مردم یعنی درباره بستر شبانه همسران هم به طرزی بسیار نامتعارف، فضولی و دخالت می کند!؟
رژیمی حرام لقمه و حرام نطفه که همچون هارون الرشید که به یاران و یاوران حکومت خود یعنی خاندان برامکه و برمکیان رحم نکرد و همه آنان را ناجوانمردانه از دم تیغ گذراند!؟ حتی به یاران اولیه خود از قبیل آقایان عباس امیر انتظام، کاظم سامی، فروهرها و... و حتی شخص مهدی بازرگان که صادقانه و از سر اخلاص به یاری آنها برخاستند نیز رحم نکرد.
و عجیب تر آن که رژیم فاسد فقیه این بی مروتی ها در حق یاران اولیه خود را در شرایطی مرتکب شد که نامبردگان به لحاظ تأیید چاکرمآبانه روح اله خمینی در ابتدای امر و به علت ماه ها همکاری صمیمانه با راهزنان انقلاب ۵۷ که در نتیجه سلب اعتماد مبارزان از آنها را در پی داشت، هیچکدام چه به صورت فردی و چه به صورت گروهی، نه قصد و نه هرگز توان آن را داشتند که منشأ کمترین خطر امنیتی برای تداوم بقای حکومت تازه به دوران رسیده ها باشند.
هم میهنان؛
به برکت ماندگاری انفاس اهورایی شاهدان سینه سرخ دهه ۶۰ است که حکومت قرون وسطایی ملایان، نتوانست به ویژه در سال های ۷۸ و ۸۸ حمام خون راه بیندازد و گر نه گرگ صفتانی مثل رفسنجانی، خامنه ای، جنتی و... همان جرثومه های سراپا فساد، ریا، دغل، دروغ و... سال های قبل و بعد از انقلاب ۵۷ هستند که درست مثل رژیم پوسیده و پلاسیده ای که بنا نهادند، نه تنها کمترین سنخیتی با دنیای شگفت انگیز روز و کمترین استعدادی برای خود-ترمیمی ندارند بلکه چه بسا به مرور زمان و در اثر دستـیازی به جنایات روز افزون، شخصا از رژیم دست-ساز خود نیز به مراتب غیر قابل اصلاح تر شده باشند.
اینکه دامنه انواع فساد و اقسام تباهی در رژیم بی در و پیکر فقیه بی پایان است، بیشتر به دلیل و در نتیجه همان یارگیری های اولیه سرکردگان غاصب انقلاب ۵۷ از میان لومپن ها و اراذلی ست که به واسطه خودطلبی های مغایر با آرمان های انقلاب و منویات انقلابیون، تنها بعد از پیروزی، فرصت طلبانه به انقلاب پیوسته با تبعیت متظاهرانه و دروغین از سرگردنه داران تازه در حال به دوران رسیدن!؟ سرمنشأ تمام خیانت ها، خباثت ها و جنایت های آشکار و پنهان در حق امید و آمال ایرانیان بپاخاسته گردیدند.
این تجربه ای به کرات اثبات شده در طول تاریخ است که همچون ابزار غلط که انجام صحیح کار را ناممکن و چه بسا آن را ضایع می نماید، نیروی انسانی فاقد اهلیت نیز راه را به بیراهه می کشاند، تلاش های شایسته را عقیم می گذارد و آرمان های ملت را به محاق می برد. استفاده از ابزار غلط و عناصر نااهل نیز از جمله مواردی ست که به ویژه در رابطه با سرگردنه داری فقیه، مصادیقی چون دو ضرب المثل معروف "یارب مباد که گدا..." و نیز "تربیت نا اهل را..." به ذهن هر آزاده ای، متبادر می دارد.
هم میهنان؛
مسیری که اینک باید طی شود به لاجرم نمی تواند در ادامه همان بیراهه ی ۳۷ سال گذشته ای باشد که به باتلاقی مملو از حشرات موذی، رذایل اخلاقی و بحران های اجتماعی، منتهی شده است. زیرا که در این صورت و بدون تردید، کما فی السابق از چاله ای به چاله های دیگر فرو خواهیم افتاد.
تنها پس از پیروزی انقلاب سوم یعنی انقلاب دموکراتیک ایرانیان که به حضور پر مایه، پر رنگ و کارساز نمایندگان منتخب مردمانی آزاد در کلیه سطوح محلی تا ملی خواهد انجامید، قادر خواهیم شد تا به جلوداری پیشکسوتان جان بر کف، جنبش ۲۰۰ ساله آزادیخواهی را در فضایی آرام و به دور از هیجانات کاذب به سر منزل مقصود رسانده، در مدت زمانی کوتاه، کاستی ها را به سوی فزونی و ناراستی ها را به سوی راستگاری، سوق دهیم.
هم میهنان؛
فقط به فقط به میمنت و فرخندگی پیروزی انقلاب سوم به جلوداری پیشکسوتان بجامانده ای که از درخشش خون اسطوره های جان نثار کرده، جلا می یابند،
فقط به فقط به میمنت و فرخندگی پیشداری پیشکسوتان بجامانده ای که از خون پاکانی که اساطیر جاودانه مبارزات سیاسی و ضد استبدادی ایرانیان اند، می توانیم پوزه ناپاک آدمخواران زندگی ستـیز رژیم فقیه را همچون جنایتکاران آزادی ستـیز رژیم شاهنشاهی به خاک روسیاهی مالیده، راه رسیدن به آمال و آرمان های دیرینه ایرانیان را باری دیگر و این بار برای همیشه، هموار سازیم.
هم میهنان بپاخاسته به پیش؛
پیروز باد انقلاب دموکراتیک ایرانیان
دیر زیوی و شاد زیوی همگان را آرزومندم؛
زنده باد ایرانی؛
پاینـده باد ایران؛
در اهـتزاز باد پرچم سه رنگ اهورایی؛
ارژنگ داودی
معلم، شاعر، نویسنده
زندانی سـیاسی
زندان رجایی شهر
۷ مرداد ماه ۹۴
7 مرداد
پیشکسوتان
بخش ۳ از ۳
با یاد خدا
ایرانیان پراکنده در سراسر گیتی؛
برای به پیروزی رساندن انقلاب سوم، متشکل شویم.
هم میهنان؛
رژیمی که در قاموس آن آینده نگری، ثبات ملی، آرامش همگانی و آسایش شهروندان، معنا و مفهوم ریشخندآوری دارد.
رژیمی که برای جان، مال و زندگی میلیون ها انسان، تحت اراجیفی چون ملحد، معاند، منافق، غیرخودی!؟ و... کمترین ارزشی قائل نیست و در مواقع لزوم، خیلی راحت و بی پروا، افراد خودی را نیز بلا درنگ بی آبرو، طعمه و حتی قربانی می کند.
رژیمی چنان ارتجاعی که علاوه بر ترویج اجباری نوعی بسیار کریه از پوشش تیره رنگ برای زنان!؟ به کراوات و پیراهن آستین کوتاه مردان نیز به دیده بد می نگرد!؟ و حتی درباره خصوصی ترین زوایای زندگی مردم یعنی درباره بستر شبانه همسران هم به طرزی بسیار نامتعارف، فضولی و دخالت می کند!؟
رژیمی حرام لقمه و حرام نطفه که همچون هارون الرشید که به یاران و یاوران حکومت خود یعنی خاندان برامکه و برمکیان رحم نکرد و همه آنان را ناجوانمردانه از دم تیغ گذراند!؟ حتی به یاران اولیه خود از قبیل آقایان عباس امیر انتظام، کاظم سامی، فروهرها و... و حتی شخص مهدی بازرگان که صادقانه و از سر اخلاص به یاری آنها برخاستند نیز رحم نکرد.
و عجیب تر آن که رژیم فاسد فقیه این بی مروتی ها در حق یاران اولیه خود را در شرایطی مرتکب شد که نامبردگان به لحاظ تأیید چاکرمآبانه روح اله خمینی در ابتدای امر و به علت ماه ها همکاری صمیمانه با راهزنان انقلاب ۵۷ که در نتیجه سلب اعتماد مبارزان از آنها را در پی داشت، هیچکدام چه به صورت فردی و چه به صورت گروهی، نه قصد و نه هرگز توان آن را داشتند که منشأ کمترین خطر امنیتی برای تداوم بقای حکومت تازه به دوران رسیده ها باشند.
هم میهنان؛
به برکت ماندگاری انفاس اهورایی شاهدان سینه سرخ دهه ۶۰ است که حکومت قرون وسطایی ملایان، نتوانست به ویژه در سال های ۷۸ و ۸۸ حمام خون راه بیندازد و گر نه گرگ صفتانی مثل رفسنجانی، خامنه ای، جنتی و... همان جرثومه های سراپا فساد، ریا، دغل، دروغ و... سال های قبل و بعد از انقلاب ۵۷ هستند که درست مثل رژیم پوسیده و پلاسیده ای که بنا نهادند، نه تنها کمترین سنخیتی با دنیای شگفت انگیز روز و کمترین استعدادی برای خود-ترمیمی ندارند بلکه چه بسا به مرور زمان و در اثر دستـیازی به جنایات روز افزون، شخصا از رژیم دست-ساز خود نیز به مراتب غیر قابل اصلاح تر شده باشند.
اینکه دامنه انواع فساد و اقسام تباهی در رژیم بی در و پیکر فقیه بی پایان است، بیشتر به دلیل و در نتیجه همان یارگیری های اولیه سرکردگان غاصب انقلاب ۵۷ از میان لومپن ها و اراذلی ست که به واسطه خودطلبی های مغایر با آرمان های انقلاب و منویات انقلابیون، تنها بعد از پیروزی، فرصت طلبانه به انقلاب پیوسته با تبعیت متظاهرانه و دروغین از سرگردنه داران تازه در حال به دوران رسیدن!؟ سرمنشأ تمام خیانت ها، خباثت ها و جنایت های آشکار و پنهان در حق امید و آمال ایرانیان بپاخاسته گردیدند.
این تجربه ای به کرات اثبات شده در طول تاریخ است که همچون ابزار غلط که انجام صحیح کار را ناممکن و چه بسا آن را ضایع می نماید، نیروی انسانی فاقد اهلیت نیز راه را به بیراهه می کشاند، تلاش های شایسته را عقیم می گذارد و آرمان های ملت را به محاق می برد. استفاده از ابزار غلط و عناصر نااهل نیز از جمله مواردی ست که به ویژه در رابطه با سرگردنه داری فقیه، مصادیقی چون دو ضرب المثل معروف "یارب مباد که گدا..." و نیز "تربیت نا اهل را..." به ذهن هر آزاده ای، متبادر می دارد.
هم میهنان؛
مسیری که اینک باید طی شود به لاجرم نمی تواند در ادامه همان بیراهه ی ۳۷ سال گذشته ای باشد که به باتلاقی مملو از حشرات موذی، رذایل اخلاقی و بحران های اجتماعی، منتهی شده است. زیرا که در این صورت و بدون تردید، کما فی السابق از چاله ای به چاله های دیگر فرو خواهیم افتاد.
تنها پس از پیروزی انقلاب سوم یعنی انقلاب دموکراتیک ایرانیان که به حضور پر مایه، پر رنگ و کارساز نمایندگان منتخب مردمانی آزاد در کلیه سطوح محلی تا ملی خواهد انجامید، قادر خواهیم شد تا به جلوداری پیشکسوتان جان بر کف، جنبش ۲۰۰ ساله آزادیخواهی را در فضایی آرام و به دور از هیجانات کاذب به سر منزل مقصود رسانده، در مدت زمانی کوتاه، کاستی ها را به سوی فزونی و ناراستی ها را به سوی راستگاری، سوق دهیم.
هم میهنان؛
فقط به فقط به میمنت و فرخندگی پیروزی انقلاب سوم به جلوداری پیشکسوتان بجامانده ای که از درخشش خون اسطوره های جان نثار کرده، جلا می یابند،
فقط به فقط به میمنت و فرخندگی پیشداری پیشکسوتان بجامانده ای که از خون پاکانی که اساطیر جاودانه مبارزات سیاسی و ضد استبدادی ایرانیان اند، می توانیم پوزه ناپاک آدمخواران زندگی ستـیز رژیم فقیه را همچون جنایتکاران آزادی ستـیز رژیم شاهنشاهی به خاک روسیاهی مالیده، راه رسیدن به آمال و آرمان های دیرینه ایرانیان را باری دیگر و این بار برای همیشه، هموار سازیم.
هم میهنان بپاخاسته به پیش؛
پیروز باد انقلاب دموکراتیک ایرانیان
دیر زیوی و شاد زیوی همگان را آرزومندم؛
زنده باد ایرانی؛
پاینـده باد ایران؛
در اهـتزاز باد پرچم سه رنگ اهورایی؛
ارژنگ داودی
معلم، شاعر، نویسنده
زندانی سـیاسی
زندان رجایی شهر
۷ مرداد ماه ۹۴