رژیم آخوندی که این روزها در تله اتمی و در بحرانهای منطقه ای و هم چنین تضادهای داخلی و بحرانهای اجتماعی بشدت گیر کرده است و سیاست صدور انقلاب و بنیادگرایی اش در سوریه و عراق و یمن بشدت با شکست مواجه شده است ، همزمان با برگزاری میتینگ عظیم کهکشان امسال دست به یک سری اقدامات مذبوحانه برعلیه مقاومت ایران در فرانسه ازطریق مزدورانش زده است .
یکی از این مزدورانش فردی به نام مصطفی محمدی ساکن کانادا میباشد. ولی مدتی است وزارت اطلاعات او را برای اجرای ماموریت به فرانسه گسیل کرده است.
مصطفی محمدی مزدور اطلاعات آخوندی کیست ؟
مصطفی محمدی قبل از انقلاب با دو تن از پسران آخوند جنایتکار، موحدی کرمانی دوست صمیمی و با یکی از پسران امام جمعه نارمک به نام مرتضی دوست بود، به همین خاطر بعد از انقلاب ضد سلطنتی بعنوان یک بسیجی در کمیته روستای عبدل آباد در۹۰ کیلومتری تهران به سمت ساوه و اطراف آن فعالیت میکرد.
پس از اعدام مجاهد شهید“ هادی حمزه “(برادرهمسرمصطفی محمدی ) درسال ۱۳۶۲ بوسیله رژیم خمینی مصطفی محمدی و خانواده اش ، ایران راترک کرده و با کیس هوادارمجاهدین درکانادا پناهندگی میگیرد. درسال 97 دخترش سمیه که هوادار مجاهدین شده بود و سپس فرزند دیگرش به نام محمد به ارتش آزادیبخش می پیوندند.
مصطفی محمدی، بعد ازسال ۲۰۰۳ که امکان مسافرت به عراق فراهم میشود ، به عراق و اشرف سفرکرده و برای بازگرداندن سمیه و محمد از اشرف، به ضد انسانی ترین فشار ها متوسل میشود. ولی درمقابل هربار با جواب قاطع سمیه رو برو میگردد. برغم این که مسولین مجاهدین بارها از سمیه خواسته بودند که به کانادا برگردد ولی هر بار سمیه جواب داده بود: “من انتخاب کرده ام که دراشرف بمانم ، من به سن قانونی رسیده ام و خودم درمورد سرنوشت خودم میتوانیم تصمیم بگیریم و نه خانواده ام “ و مصرانه خواهان ماندن دراشرف میشود، ولی دراثر همین فشارها ی ضد انسانی مصطفی محمدی موفق میشود که پسرش را به کانادا بازگرداند.
مصطفی محمدی درهمین دوران به استخدام وزارت اطلاعات در می آید ولی به دستور وزارت اطلاعات نه تنها نیات پلید و ماهیت مزدوری خودش را آشکار نمیسازد، بلکه با مظلوم نمایی چنین وانمود میکند که به دلایل شخصی و علایق پدری برای بازگرداندن سمیه اصرار میکند. ولی هرچه که زمان میگذرد برخوردهای مشکوک و رفتارهای شک برانگیز او مجاهدین و سمیه را به این نتیجه میرساند که او ماموریت مشخصی را ، ازجانب وزارت اطلاعات دنبال میکند وبه همین دلیل دیگر به او اجازه ورود به اشرف داده نمیشود زیرا که به یک مزدور تمام عیار وزارت اطلاعات تبدیل میگردد.
اقدامات بعدی مصطفی محمدی علیه فرزندش وساکنان اشرف .
مصطفی محمدی برای باز گرداندن مجاهد خلق سمیه محمدی به کانادا ،ابتدا طبق طرح وزارت اطلاعات ، به سازمان ملل و سفارت کانادا و به نیروهای آمریکایی مستقر درقرارگاه اشرف متوسل میشود و با فشار و برخوردهای لمپنی وشارلاتانیسم نوع آخوندی از آنها میخواهد که فرزندانش بویژه سمیه را مجبور به بازگشت به کانادا بنمایند ولی وقتی سمیه درحضور آمریکایی ها ، عزم خودش را برای ماندن دراشرف ابراز میدارد و حاضر به ترک اشرف به هیچ قیمتی نمیشود ، مصطفی محمدی ماهیت وزارتی و بسیجی خودش را بر ملا میکند.
سمیه محمدی طی مصاحبه ای با سیمای آزادی و مخصوصا درکتابی که اخیرا نوشته است ، تمامی توطئه های وزارت اطلاعات علیه خودش را بطور کامل شرح داده است. او درکتابش این ناپدری را مامور وزارت اطلاعات خوانده که برای تلاشی اشرف وکشتار مجاهدین، با آخوندهای جنایتکار همکاری میکند. برای اطلاعات بیشتر میتوانید اینجا را کلیک کنید.
سمیه محمدی درمصاحبه ای با سیمای آزادی درتاریخ 27 دسامبر2007 دراین باره میگوید :
“چند ساليه كه وزارت اطلاعات آخوندي با تهديد و تطميع متاسفانه مصطفي محمدي را به استخدام خودش درآورده. اين فرد با من رابطه پدر و فرزندي داشت ولي الان شرم دارم كه اون رو پدر خودم قلمداد كنم. اين فرد اكنون ماموريتهاي وزارت اطلاعات رو عليه مجاهدين مستقر در اشرف و از جمله عليه خود من به عنوان يك مجاهد خلق اجرا ميكنه. .... من در تاريخ 28 ارديبهشت85 به ژنرال فرمانده نيروهاي آمريكائي در اشرف نوشته بودم، .....من در اون نامه تمامي توطئه ها و اقدامات وزارت اطلاعات آخوندي رو توضيح دادم. طي اين چند سال اين فرد بدستور وزارت اطلاعات آخوندي اين طور ادعا كرده كه من يه نوجوان بودم و مجاهدين مرا از كانادا بزور آوردند به عراق. و يا اينكه بزور من رو در اشرف نگهداشتن. و اين طور مي گفت كه گويا من خودم قصد دارم برگردم كانادا ولي به من اجازه نميدن. بعد از اين دروغها توسط مصطفي محمدي، سايتهاي شناخته شده رژيم هم در كانادا با هماهنگي وزارت اطلاعات به اين جور دروغها دامن زدند....من نزديك به 10 ساله كه با انتخاب آگانه و اراده و اشتياق خودم براي رسيدن به هدفم كه آزادي مردممون از ستم حاكميت آخوندهاي جنايتكاره، كانادا رو ترك كردم و به مجاهدين خلق در اشرف پيوستم و به اين تصميمي كه گرفتم، افتخار ميكنم و تا سرنگوني اين رژيم جنايتكار ذره اي از پاي نخواهم نشست “
مصاحبه سمیه محمدی با روزنامه العراق الیوم
سمیه محمدی طی مصاحبه ای با روزنامه العراق الیوم درتاریخ 14/11/86 درباره توطئه های وزارت اطلاعات از کانال خانواده اش ،چنین میگوید :
“حق پاسخگويي در رسانه ها داستان سميه آيا يك نمونه نيست (به قلم سعد قدو )- قسمت اول
.... من الان دهسال است در اشرف هستم و بارها و بارها با آمريكائيهاي حاضر در اشرف صحبت كرده ام ....سميه توضيح داد كه او نامه فرمانده آمريكايي در عراق و نامه هاي ديگري را در اختيار دارد كه از او 9 بار گواهي گرفته اند و مي توان آنها را به هر دادگاهي ارائه كرد وي افزود:” من از وكيل وارن كريس در كانادا خواستم كه عليه تلويزيون العراقيه شكايت كند و همچنين از وزارت خارجه و دادگستري و حقوق بشر عراق خواستم و دعوت كردم كه براي ديدار از شهر اشرف بيايند و يا هيئتي را اعزام كنند تا با حضور نيروهاي آمريكايي از جزئيات و شرايط اين توطئه كه رژيم ايران دنبال مي كند مطلع شوند “
مصطفی محمدی به هزینه وزارت اطلاعات برای پیشبرد خط مشخص شده وزارت ، بیش از ۱۰ بار به عراق و بارها به کشورهای اروپایی و مخصوصا فرانسه مسافرت کرده است ، دربرخی ازاین مسافرتها تا سه ماه در عراق بوده است .
شهادت یکی از هواداران درمورد مزدوری مصطفی محمدی
یکی ازهوادران که درسال ۲۰۰۴ در یکی ازمسافرتها به اشرف همراه او بوده است درمورد برخوردهای مشکوک او درروزهای اقامتش دراشرف میگوید : “ در حین ورود به اشرف درهنگام چک وسایل، با تعجب دیدم که مزدور محبوبه حمزه (همسرمصطفی) دوربین عکاسی و فیلمبرداری خود را از مجاهدین پنهان میکند تا مورد بازرسی قرار نگیرد. مصطفی محمدی از من هم خواست دوربینم را پنهان کنم، ولی من این کار را نکردم و دوربینم را تحویل دادم ولی وقتی که میخواستند دوربین او را بگیرند با شارلاتان بازی، مانع گرفتن دوربین شد و دوربین را به داخل اشرف برد.
بعدها که “فیلم ناتمام برای دخترم سمیه“که از سه کانال رژیم آخوندی پخش شد را دیدم ، برایم روشن شد که بردن دوربین به داخل اشرف به چه منظوری بوده است؟
طی مدتی که دراشرف بودیم، مصطفی محمدی به بهانه خرید وسایل صنفی غالبا باهم به بغداد می رفتیم. دربغداد تحت عنوان خرید برخی وسایل ازمن جدا میشد و برای برگشتن به اشرف بعد ازظهر قراری مشخص میکرد تا با هم به اشرف برگردیم . برای من همواره این سوال مطرح بود که : مصطفی محمدی طی این مدت به کجا میرود ؟ اگر که برای خرید میرود چرا من را همراه خودش نمی برد؟ مگر خرید وسایل صنفی یک کار مخفی میباشد ؟ هر بار هم سر قرار بازگشت به اشرف، با دست خالی برمیگشت و هیچگاه ندیدم که او وسایل صنفی برای اشرف خریده باشد .
دراشرف او بسیارکنجکاو بود. مخصوصا سعی میکرد که با خانواده هایی را که ازایران آمده اند، ارتباط برقرارکند. یکبار بطور اتفاقی متوجه شدم که به یکی از خانواده ها یی که به اشرف آمده بودند، بصورت آهسته و پنهانی میگوید، “کاراشرف تمام است“ و بچه هایتان را برگردانید. او به سمیه هم خیلی اصرارمیکرد که اشرف را ترک کند، ولی سمیه جواب رد میداد.
درسال 2004 یک بار برای چاپ عکسهایی که دراشرف گرفته بود با او به بغداد رفتم، او من را به یک عکاسی برد، وقتی که برای گرفتن عکسهای چاپ شده برگشتیم، در عکاسی یک عرب دیگر هم حضور داشت که فارسی را بخوبی صحبت میکرد. او ازما سوالهای مشکوکی میکرد، مانند این که “خانم مریم رجوی کجاست ؟ شبها کدام هتل میخوابید؟ و ....
بعد ازاین داستان بودکه شک هایم درمورد مصطفی تبدیل به یقین شد و برایم مسجل شد که او به جایی وصل است وهدفی را دنبال میکند ، با بیان این مطلب ارتباطم را با این خانواده قطع کردم “
مصطفی محمدی درکانادا، ازطریق مزدوران شناخته شده، وزارت اطلاعات به نام سعید سلطانپور و نیاز سلیمی به وزارت اطلاعات وصل شد و سپس به ایران رفت و تحت آموزشهای وزارت اطلاعات قرارگرفت و به همکاری گسترده با انجمن نجات (ارگان سرکوب خانواده) و شعبه عراقی آن “ انجمن سحر“ که آنزمان بوسیله وزارت اطلاعات ازطریق مزدور بتول سلطانی راه اندازی شده بود به فعالیت هایش ادامه میداد .
مصطفی محمدی و ارتباطات گسترده با ماموران وزارت اطلاعات
درتورنتو ، با یک خانواده رژیمی بسیار پولدار نیز آشنا و خودمانی شده بود که این خانواده مستمر به ایران رفت و آمد داشتند .
خانه مصطفی در خیابان (Palmer) قرار داشت. چندین بارمشاهده شده بود که ماشین عناصر وابسته به سفارت آخوندی درتورنتو در این خیابان پارک کرده وسرنشنیان آن پیاده به خانه مصطفی محمدی می روند و بعد از چند ساعت از همین مسیر بر میگردند.
یکی ازسایتهای وزارت اطلاعات به نام ایران سبز، وابسته به یکی از ماموران وزارت اطلاعات به نام علی قشقاوی، درتاریخ ۱۰ فوریه ۲۰۰۹ طی مطلب کوتاهی نوشته بود : “بینیدگان محترم سایت ایران سبز ..... آقای محمدی از انجمن ایران سبز خواست که شماره تماس او را در عراق، بر روی وب سایت ایران سبز، برای دسترسی عموم گذاشته شود تا همه کسانی که با مشکلات مشابه در رابطه با فرزندان اسیر خود در دام فرقه مجاهدین به دنیال اطلاعات لازم هستند بتوانند با این شماره آقای محمدی تماس برقرار کنند تا از تجربه او برای اعزام به عراق برای جویای فزندان خود استفاده کنند.“
شماره تماس آقای مصطفی محمدی در عراق:
009647707857720“
وزارت اطلاعات وظیفه، بسیج و تحریک خانواه های الدنگ و بردن به درب قرارگاه اشرف و جوسازی و شانتاژ برای تشویق خانواده ها و سربازان عراقی برای حمله به قرارگاه اشرف را به عهده مصطفی محمدی مزدور گذاشته بود وا و با توجه به خصوصیات لمپنی اش به این کار علاقه داشت.
تمامی کارهای مصطفی محمدی درعراق، درهماهنگی با سفارت رژیم آخوندی در عراق و استخبارات مالکی جنایتکار و ماموران وزارت اطلاعات مانند، مسعود خدابنده، مریم سنجابی و غلامعلی حسین نژاد و محمد حسین سبحانی و.... انجام میگرفت .
دربرخی موارد مصطفی محمدی مزدور بوسیله وزارت اطلاعات به تهران فراخوانده میشد تا از نزدیک او را نسبت به وظایفش توجیه نمایند ، سپس به عراق فرستاده میشد واز نظرمالی حسابی به او میرسیدند.
مثلا دریکی از مسافرتها به عراق در ماه محرم، به همراه صمد نظری “مسول انجمن نجات مازندران“و مسعود خدابنده در یکی از مساجد شبه نظامیان جنایتکار وابسته به مالکی شرکت کرده بود که تصویر آن را ملاحطه میکنید .
وزارت اطلاعات از طریق یک مزدور عراقی به نام “عدنان سراج “پادوی وزارت اطلاعات درعراق و از عوامل مالکی جنایتکار که کارش ، بسیج مزدوران عراقی برای آوردن به درب اشرف به منظور روحیه دادن به خانواده های الدنگ و زمینه سازی کشتار وشکنجه مجاهدین، بود ، شوهای مختلف راه اندازی میکرد و از مصطفی محمدی برای سخنرانی دعوت مینمود .
به طور مثال او ، درتاریخ ۲۱ آذر ۸۷ درجلسه ای که بوسیله عدنان سراج تحت عنوان “بزرگداشت روزجهانی حقوق بشر در بغداد با حضور اعضای جدا شده سازمان مجاهدین خلق و خانواده های اعضای اسیر در پادگان اشرف“ تشکیل داده بود ،سخنرانی کرده است .
مصطفی محمدی هم چنین، بارها به فرانسه آمده و درجلسات مزدوران وزارت اطلاعات در پاریس شرکت کرده و با بریده مزدوران شناخته شده و بد نام مانند کریم حقی و مسعود خدابنده رابطه فعالی داشته است.
مصطفی محمدی در جلو اشرف به همراه خانواده های الدنگ وزارت اطلاعات
وقتی که وزارت اطلاعات شوی خانواده های الدنگ را با همکاری دولت مالکی برای زمینه سازی کشتار مجاهدین در درب اشرف راه اندازی کرد ، مصطفی محمدی جزو اولین گردانندگان این شوی مسخره بود که نقش تحریک کننده را بعهده داشت و با 320 بلندگو به آزار واذیت ساکنان اشرف می پرداخت.
او به همراه یک زن بسیجی و حزب اللهی به نام ثریا عبداللهی معرکه گردان اصلی خانواده های الدنگ درجلو اشرف بودند .
آنها ازبلند گو اشرفیان را تهدید به دار زدن و آتش زدن اشرف و ... می نمودند.
طی مدتی که مصطفی محمدی درجلو اشرف بود ، از زهرا خانم نظام (ثربا عبداللهی) بعنوان رهبر بسیجی خودش نام برده و به همه خواستهای او تن میداد .
https://www.youtube.com/watch?v=hw39BYw6-mU
متن پیاده شده نوار :
زهرا خانم نظام ثریا عبداللهی ، مامور وزارت اطلاعات درحالی که مصطفی محمدی نیز درکنارش ایستاده است است یقه درانی میکند :« بدونید هرکسی، اون کسایی علی الخصوص که درراس این اشرفند ،که درمرکز این اشرفند بدونند، اشرفو مسعودو، تمام مسولین اصل اینجا رو بخاک وخون میکشیم ، این رو بدونین من جلوی این بچه ها را نگه داشتم ، اگه، بگم شبونه حمله کنید، میدونید که یکی تون سالم نمی مونه اون تو ، هی به این و اون پیغام ندید یک عده مزدور اومده ، ما با مدرک وسند با عکس وپاسپورت وارد این کشور شدیم.مدارک وسندهای ما پیش رییسان بغداده ، پیش ارتشیان بغداده ، ما با مدرک وسند وارد شدیم. این دادهای من یه روز برای شما خیلی گرون تمام میشه ، میدونین کی ؟ اون زمانی که همین جا اون دارها رو به بالا میکشم و دونه دونه تون رو به دار میکشم .“
مصطفی محمدی مزدور : “پس صبر کنید چند دقیقه دیگه می آیم بقیه را یک مرتیه برایتان میزنم ..“
ثریا بسیجی : “ای سران اشرف ، من یک کلمه روز سه شنبه به شما گفتم ، اشرف را به آتش خواهم کشید،“
مصطفی محمدی مزدور : “حالا یک چیز دیگه میخواهم بهت بگم ، درهمین دگر گونی اخیر دعوای گرگها تو ایران“
ثریا بسیجی : “پس امشب پس تا پاسی ازشب این جا می شینم ، ای دربندگان ، ای گرفتاران دست رجوی شنیدید ؟ عمر رجوی بدانید به پایان رسیده ، این هم اعلامیه ای ازطرف بتول سلطانی بود که 20 سال دراین زندان حجر بود “مصطفی محمدی در راس این رئیسان بوده ، سرنوشت ننگینی درانتظار شماست میتونید امشب تصمیم بگیرید ، اگرجوابی ندادید فردا روز جمعه برای شما خیلی دیره “
مصطفی محمدی مزور : “نه این که خانواده پشت خانواده میارم ، نه این که خانواده ازایران ، از اروپا میارم ، خبرنگاران هم میارم ، بسه دیگه این قدر زیر دامن این آمریکاییها شیر داری میمکی، میکشمت بیرون از زیر دامن امریکاییها، ماخانواده ها، البته این جا یک خواهر بسیجی داریم ها، اون روکردیم رهبر خودمون ، این خواهر بسیجی ما دنبال توهستیم ، بسیجی بی ترمز“.
ثریا بسیجی : “تک تکتون را جلو همین اشرف به دارمیکشم، اشرف رابخاک و خون میکشیم. من خودم بالشخصه حاضرم ازهزینه خودم هر مبلغی 5میلیون ، برای هر نفر 10میلیون ، 20 میلیون من حاضرم ، هرمبلغی که شما نیاز دارید به شما بدم درمقابل به من اسیران را تحویل بدهید. بهوش باشید این اقدامات ما به همین زودی بصورت حمله شروع خواهد شد.چون یواش یواش صبر ما طاق شده ، هم ، اسیرامون خسته شدن هم ما، اگربیشتر ازاین طول بکشه، اگر بیشتر ازاین طول بکشه، حمله را شروع میکنیم .پس تصمیم را سریعتر بگیرید و تا زمانی که خواسته ما برآورده نشه این صدا ها شدید تر ، شدیدتر وشدیدتر خواهد شد. من دیروز گفتم نه تنها انگلیس ، مصر ، آلمان ، امریکا ، اعوذ بالله خدا هم درمقابل خواسته ما نمیتونه کاری بکند. بشنو ، بشو ، فردا ۸ بلندگوی دیگر گفتم برای من بیاورند، گفتم ۱۰۰۰ نفر ازایران برای من وابستگان اسیرانی که اینجا هستند بفرستند.اشرف را بخاک و خون میکشیم ، ۱۰۰۰ نفر در راهند .
ولکن ولکن، ای اشرفیان بی حیا بشنوید و بترسید. ازاین ۱۸ نفر که درصف اول مصطفی محمدی است و مصطفی محمدی فیلمبرداری کرده و نامه های کتبی از سران بالا برای مجازات اسیران داره . الله اکبر گویان به طرف دربیایید. ذهن شما را شتشوی مغزی کرده اند. اشرف با ورود ما به پایان رسیده و نام اشرف ، نام مجاهدین خلق ، مرگ بر مجاهد ، ازتاریخ امروز قلم قرمز خورده ، تاریخ مجاهدین خلق تمام شده . ای اشرفیان ، ننگتان باد ، ننگتان باد ، ننگتان باد ، پرونده چرکینی دارید . مرگ بر شما مرگ برفکر ننگین شما اکنون قطعنامه دیگری
صادر میکنیم ، ما آزادی تمامی اسیران را از این سیاهچال را خواستاریم ما اکنون آزادی تک تک اسیران را ازاین سیاهچال خواستاریم ننگتان باد .“
لجن پراکنی های مصطفی محمدی و ثریا عبداللهی که فرزند او هم از مجاهدین اشرفی است ، بخوبی نشان میدهد که در آنها هیچ عنصری از عواطف پدری ومادری وحتی انسانی باقی نمانده است ، براستی که آنها از دست آموزان محمد گیلانی و آخوند جنتی و .... هستند که به خاطر مزدوری برای نظام ولایت فقیه و پول حاضر هستند که فرزندان خودشان را هم قربانی نمایند.
همکاری با کارگردان وزارت اطلاعات برای ساختن فیلم
پس ازمدتی ، وزارت اطلاعات به او ماموریت میدهد ، برای ساختن یک فیلم علیه مجاهدین با یک کارگردان وزارت اطلاعات، همکاری نماید .این کارگردان “مرتضی پیاده شناس“ نام دارد. او قبلا هم فیلمهایی علیه مجاهدین تولید کرده بود .
مرتضی پیاده شناس با همکاری مصطفی محمدی فیلم پرهزینه و گرانقیمت ولی سراسر دروغ و فریب به نام “فیلم ناتمام برای دخترم سمیه “را تولید کرد. داستان این فیلم تماما بر دروغهای مصطفی محمدی و چند مامور وزارت اطلاعات آخوندی تهیه شده است . مصطفی محمدی شخصیت اول این فیلم میباشد، تمامی آرشیو خانوادگی مصطفی محمدی دراختیار کارگردان مزدور وزارت اطلاعات قرارگرفته اس. بخشهایی از فیلم های آرشیو خانوادگی مصطفی محمدی وهم چنین فیلمهایی که او دراشرف گرفته بود درفیلم تهیه شده مورد استفاده کارگردان قرارگرفته است .دراین فیلم کارگران مصاحبه های سراسر دروغی دیگری را هم از برخی ماموران وزارت اطلاعات مانند ، محمد حسن سبحانی ، بتول سلطانی و نسرین ابراهیمی را نیز جای داده است .
کارگردان وزارت اطلاعات در مصاحبه ای با روزنامه ایران در تاریخ ۱۰ بهمن ۹۲ درمورد نحوه آشنایی با مصطفی محمدی مینویسد:“ «در سال ۸۷ قرار شد که فیلمی درباره سازمان مجاهدین خلق کار کنم که نتیجه آن فیلمی شد به نام «ملاقات پشت دیوار اشرف». در جریان ساخت این فیلم با خانواده مصطفی محمدی آشنا شدم و ارتباطم را با آنها از طریق تلفن و ایمیل ادامه دادم. کمی بعد در یکی از کشورهای خارجی با آنها قرار ملاقات گذاشتم و پیشنهاد دادم که فیلمی درباره زندگی شان بسازم. ».
پیاده شناس، طی مصاحبه ای با “سینما پرس“ درتاریخ ۲ مرداد ۹۳ میگوید:“ «روزهای زیادی، فیلم های شخصی و خانوادگی اعضای خانواده مصطفی محمدی را نگاه کردم تا به فضای ذهنی او رسیدم.»
براساس همین گزارش :“در پایان این مراسم “مرکز سینما فیلم“ و “موسسه راهبردی دیده بان“ با اهدای لوح و هدایایی از تهیه کننده، کارگردان، مدیرتولید و تصویربردار فیلم مستند "ناتمامی برای دخترم سمیه" تجلیل به عمل آورد“.
موسسه راهبردی دیدبان ، وابسته به وزارت اطلاعات می باشد .
فیلمساز وزارت اطلاعات برای مصطفی محمدی سنگ تمام گذاشته و در “جام جم سینما“ در تاریخ پنجشنه ۲ مرداد ۹۳ میگوید: “فکر می کنم که مهمترین کسی که باید قدردانی شود،«مصطفی محمدی» و خانواده اش است که شجاعت داشتند تا در چنین ابعادی اعتراف کنند.“
لازم به یاد آوری است که :این به اصطلاح فیلم درسال 26 خرداد۹۳، بصورت بسیار عجولانه یک روز قبل از برگزاری بزرگترین گردهمایی سالانه مقاومت ایران درویلپنت پاریس از سه شبکه رژیم پخش گردیده است
ماموریت مصطفی محمدی در اور سور اواز فرانسه
اکنون در دوران بن بست و شکست های رژیم آخوندی ، وزارت اطلاعات ماموریت جدیدی را به مصطفی محمدی در پاریس محول کرده است .او درتاریخ ۱۲ ژوئن ۲۰۱۵ برطبق یک طرح و برنامه مشخص وزارت اطلاعات، به همراه دخترش حوریه و یک مرد سیاهپوست که مدعیست وکیلش میباشد به اور آمده بود.
دختر او به نام حوریه دوربینی را به منظور شناسایی و فیلمبرداری ازمنطقه اور وساکنان آن به دستش بسته بود . تادرطرحهای تروریستی وزارت اطلاعات درآینده مورد استفاده قرار بگیرد. ولی پس ازافشاگری مجاهدین درمورد مزدوری مصطفی محمدی و ارائه اسناد ومدارک مزدوری این خانواده ، پلیس تمامی فیلمهایی آنها را ضبط کرد وطرحشان با شکست مواجه شد.
روزنامه پاری مارچ فرانسه : “خيلي سخت است كه تصور كنيم كه داستان او(مصطفی محمدی) توسط واواك، وزارت اطلاعات ايران «تنظيم» نشده است“
داستان مزدوری مصطفی محمدی و وابستگی او به وزارت اطلاعات رژیم آخوندی آنچنان عیان است که حتی از چشم نویسنده مقاله پاری مارج فرانسه که فقط یک بار او را دیده است ، نیز مخفی نمانده است .
روزنامه پاری مارج فرانسه طی مقاله ای به قلم “فرانسوادلبار“ درتاریخ ۱۳ ژوئن ۲۰۱۵ مینویسد ::“ چند روز مانده به گردهمايي سالانه سازمان مجاهدين خلق ايران كه شنبه در ويلپنت برگزار ميشود، يك شهروند ايراني كه از پاريس عبور ميكرد درخواست كرد كه با ما ملاقات كند. مصطفي محمدي يك عضو سابق سازمان..... اين تواب كه در كانادا در تبعيد است، برايمان در حالي كه اشك در چشم دارد توصيح ميدهد كه دخترش بيش از بيست سال است كه محبوس است. ..... اما در حالي كه مصطفي محمدي به ما ميگويد كه از كانادا مي آيد، ساعتش به وقت تهران است. وي جواب ميدهد «اين وقت قلب من است.»خيلي سخت است كه تصور كنيم كه داستان او توسط واواك، وزارت اطلاعات ايران «تنظيم» نشده است“
دوستان فیس بوکی او نیز همه ماموران وزارت اطلاعات وانجمن نجات میباشند.
از دولت کانادا میخواهیم که براساس قانونی که اخیرا درکا نادا تصویب شده است ، خانواده مصطفی محمدی را اولا به دلیل مزدوریشان وثانیا به دلیل این که به ایران میروند از خاک کانادا اخراج نموده و او را به نزد اربابانشان آخوندهای جنایتکار بفرستند.
هم چنین از کشورهای اروپایی میخواهیم که ضمن دستگیری این عامل آخوندها براساس مصوبه سال 1997 اتحادیه اروپا از ورود او به کشورهای اروپایی جلوگیری کنند و او را به ایران برگردانند.
سهشنبه، تیر ۲۳، ۱۳۹۴
اطلاعیه کمیسیون امنیت و ضد تروریسم شورای ملی مقاومت - دستگيري و بازجويي از ۲ مامور اعزامي وزارت اطلاعات توسط مقامات محلي
كميسيونامنيت و ضدتروريسم
دستگيري و بازجويي از 2 مامور اعزامي وزارت اطلاعات توسط مقامات محلي
اطلاعات آخوندي و سفارت رژيم در پاريس مزدوران قربانعلي حسين نژاد و مصطفي محمدي را براي ايجاد درگيري و زمينه سازي اقدامات تروريستي به محل اقامت رئيس جمهور برگزيده مقاومت فرستاد
—اظهارات ضبط شده مزدور قربانعلي حسين نژاد به ماموريت ابلاغ شده از سوي جهانگير شادانلو مامور وزارت اطلاعات و سرپل ارتباطي وزرات بدنام در سفارت رژيم در فرانسه حميد عبادي با شماره هاي تلفن 0033758030701 و 0033140697959 به منظور كنترل و فعاليت عمليات جاسوسي و تروريستي
— پرداخت ماهيانه ثابت 500 يورو به مزدوران توسط وزارت اطلاعات از طريق محمد حسين سبحاني در سرپل آلمان
—كلاهبرداري و سوء استفاده رذيلانه اطلاعات آخوندي از برنارد پوانيان مامور به خدمت در اليزه براي اعتبار دادن به مزدوران سوخته و آبروباخته از قبيل مصطفي محمدي
— شادانلو مامور شناخته شده اطلاعات،مسئوليت حل و فصل مسائل لجستيكي مزدوران را بر عهده داشت
رژيم پليد آخوندي و شخص خامنه اي كه در موضعگيري ها و اظهارات پياپي خود از استقبال گسترده ايرانيان و شخصيتهاي برجسته و نامدار سياسي از 5قاره جهان در اجتماع بزرگ مقاومت ايران در آستانه 30 خرداد وحشت و اضطراب شديد خود را بر ملا كرده بودند، در يك ماه گذشته مذبوحانه تلاش كردند همزمان با انتقال ماموران وزارت اطلاعات و نيروي قدس به ليبرتي به منظور شكنجه رواني مجاهدين، با فرستادن شماري از مزدوران و ماموران اطلاعات و نيروي تروريستي قدس به دفتر شوراي ملي مقاومت در اور سور اواز به حادثه سازي و ايجاد درگيري و بروز كردن اطلاعات خود براي اقدامات تروريستي از طريق عكسبرداري و فيلم برداري با دوربين هاي متعدد مبادرت كنند.
در همين رابطه وزارت اطلاعات مزدور شناخته شده خود مصطفي محمدي را از مدتي قبل با پاسپورت كانادايي به پاريس فرستاد و در خانه اي در منطقه 19 پاريس مستقر كرد تا با به كمك ماموران ديگر طرحها و توطئه هاي رژيم عليه مقاومت ايران را به اجرا در آورد. شمه اي از توطئه هاي خنثي شده اطلاعات بدنام آخوندها به شرح زير است:
1- ساعت 4 بعدازظهر دوشنبه 22 تير سرپل اطلاعات آخوندها در سفارت رژيم در پاريس مزدوران مصطفي محمدي و دخترش و قربانعلي حسين نژاد را به همين منظور به اورسور اواز فرستاد . آنها از يك خودروي رنو كليو قرمز رنگ به شماره 13- DG 760 TDاستفاده مي كردند. اما وقتي با گشت هاي حفاظتي و مأموران ژاندارمري و پليس محل مواجه شدند، بشدت وحشت كرده و پا به فرار گذاشتند. مصطفي محمدي راننده خودرو بهمراه دخترش بسرعت از صحنه گريخت و از فرط دستپاچگي قربانعلي حسين نژاد را تنها در محل رها كرد. مزدور محمدي قبل از فرار و مواجهه با مأموران ژاندارمري و پليس قصد داشت يكي از مجاهدين را با خودرو زير بگيرد كه بدليل هوشياري او با شكست مواجه شد .
2-قربانعلي حسين نژاد كه تنها مانده بود براي فرار از محل خودروي يك خانم فرانسوي را كه درحال عبور بود متوقف كرد وبا زور سوار بر آن گرديد. خانم فرانسوي از مردم محل كمك خواست و شماري از شهروندان كه شاهد صحنه بودند به كمك او شتافتند و مزدور را از اتوموبيل خانم فرانسوي بيرون كشيدند و موضوع را به ژاندارمري محل اطلاع دادند. ژاندارمري قربانعلي حسين نژاد را دستگير و براي بازجويي به مقر خود منتقل كرد. كمي بعد مصطفي محمدي و دخترش نيز در حال فرار دستگير و مورد بازجويي قرار گرفتند. پس از احراز هويت و سوابق و اتمام بازجوييها و تشكيل پرونده، مزدوران توسط ماموران ژاندارمري و پليس از منطقه اخراج شدند و پيگرد قانوني آنها ادامه دارد.
مزدور قربانعلي حسين نژاد كه بسيار ترسيده بود بلادرنگ در ژاندارمري اعتراف كرد كه شخصاً تقصيري نداشته و سفارت رژيم ايران در فرانسه، او را با مصطفي محمدي و دخترش به اين ماموريت فرستاده است. وي در اظهاراتش كه بر روي نوار با صداي خودش ضبط شده گفت سرپل اطلاعات رژيم در سفارت ايران در فرانسه از طريق يك مامور اطلاعات به نام حميد عبادي با شماره تلفن هاي 0033758030701 و 0033140697959 اين ماموريت را به وي داده است و جهانگير شادانلو (مامور افشا شده اطلاعات در پاريس) را بهمراه آنها براي كرايه خودرو فرستاده است. وي افزود محمد حسين سبحاني از سرپل اطلاعات در آلمان هر ماه به پاريس مي آيد و از طرف وزارت اطلاعات به شماري از مزدوران از جمله خود او( قربانعلي حسين نژاد) ماهيانه 500 يورو مي پردازد.
محمد حسين سبحاني همان مزدوريست كه از 13 سال پيش از تهران توسط وزارت اطلاعات به آلمان فرستاده شد و در همان زمان توسط مقاومت ايران افشا گرديد.
3-از اين پيشتر، در روز 22 خرداد، يعني شب قبل از برگزاري گردهمايي بزرگ پاريس مزدور مصطفي محمدي به همراه دخترش و يك فرد آفريقايي به نام فابريس دولاند كه مدعي تابعيت فرانسوي و وكالت مزدور محمدي بود به اور سور اواز مقر شوراي ملي مقاومت آمد كه ژاندارمري آنها را دستگير و از محل اخراج كردند. در تحقيقات بعدي روشن شد كه فرد آفريقايي الاصل وكيل يكي از همدستان حامدي كوليبالي تروريستي است كه در 9 ژانويه 2015 افراد يك اغذيه فروشي در پاريس را به گروگان گرفت و شماري از آنان را به قتل رساند. اين فرد (دولاند) يك حامي شناخته شده بشار اسد است كه در تظاهرات بنفع او شركت نموده و بيانيه هاي حمايت از او را امضاء مي كند. وي از 6 تا 13 اكتبر 2013 بهمراه چندتن از همپالكي هايش به دمشق سفر كرد و توسط دژخيمان حكومت اسد توجيه شد.
4-روز 28خرداد يك سايت اطلاعات آخوندها متعلق به مزدور عيسي آزاده كه مقاومت ايران از اين پيشتر ماموريت ابلاغ شده او در تهران را فاش كرده بود، از ملاقات مزدور مصطفي محمدي با برنارد پوانيان مامور به خدمت در نزد رييس جمهور فرانسه (Chargé de Mission auprès du président de la République ) خبر داد و عكسي از اين ملاقات منتشر كرد. متعاقبا روشن شد كه يك تاجر ايراني مقيم فرانسه كه براي رژيم آخوندي دلالي ميكند و تابعيت فرانسوي هم دارد و7 ماه پيش در 25 دسامبر 2014 با تاجران فرانسوي به تهران رفته است، به درخواست وزارت اطلاعات مزدور مصطفي محمدي را با خود به نزد برنارد پوانيان برده تا ضمن تكرار دعاوي دروغ عليه مجاهدين مدعي شود خانم سميه محمدي دختر وي توسط سازمان مجاهدين بزور در كمپ اشرف و سپس ليبرتي به اجبار نگه داشته شده است. هدف وزارت اطلاعات اين بود كه با انتشار عكس اين ملاقات به مزدور سوخته و 100بار مصرف شده اش در فرانسه اعتبار بدهد و شانس موفقيت توطئه خود عليه مقاومت ايران را افزايش دهد.
5-پس از انتشار خبر اين ملاقات در سايت وزارت اطلاعات و اطلاع آقاي پوانيان از ماهيت اين مزدور وي در پاسخ به نامه آقاي مهدي ابريشمچي مسئول كميسيون صلح در شوراي ملي مقاومت نوشت اين فرد ( مصطفي محمدي) او را مورد سوء استفاده قرار داده واو ديگر نميخواهد خود را وارد اين ماجرا كند.
آقاي پوانيان همچنين به يك شخصيت فرانسوي در اين خصوص نوشت” يك دوست از استان برست .... خواستار ديدار با من در اليزه ميشود. البته كه مشكلي در اين نيست. دو روز قبل ، از من در خواست ميكند كه اگر ميتواند همراه دوستي بيايد كه مليت كانادايي دارد و شغلش بنايي است و اصليتش ايراني است و يك دخترش كه در يك كمپ در عراق است مشكلاتي دارد، من هم مشكلي نديدم كه بيايد. او زندگي اش را براي من تعريف كرد. من گوش دادم. همين و بس. همانگونه كه شما مرا مطلع كرديد ، من به آن دوست اطلاع دادم كه او هم بسيار متعجب شد. ما دو نفر مورد سوء استفاده قرار گرفتيم. بار ديگر بدام اين فرد دو رو كه ظاهرش اعتماد بر انگيز بود نخواهم افتاد”.
هافينگتون پست 6 ژوئيه (15 تير 94) در مقاله اي به قلم ايوبونه در همين رابطه نوشت « سرويس اطلاعاتي رژيم (ايران) استراتژي خود را تغيير داده و تلاش ميكند كه منتخبيني و يا نزديكان حكومت را يارگيري كند...واواك اخيرا به يك مشاور رياست جمهوري بواسطه يك مأمور كه خود را يك قرباني سازمان مجاهدين خلق ايران معرفي ميكرد نزديك شده است، در حالي كه دختر اين مأمور در درون اين سازمان فعاليت ميكند و در حال حاضر در كمپي كه به طور مسخره «ليبرتي» ناميده ميشود و عراق تحت كنترل ايران 2500 پناهنده سياسي بدون دفاع را در شرايط شرم آورد نگاه داشته است، زندگي ميكند. اما مقام اليزه بعد از اطلاع از ماهيت اين فرد گفت كه مورد سوء استفاده قرار گرفته است. اين مأمور فردي بنام مصطفي محمدي كه دادگاه كانادا ادعايش در مورد دخترش را رد كرده است و فرماندهان آمريكايي در عراق نقاب از چهره او برداشته اند مدت دو سال به فشارهايي كه اين پناهندگان توسط 320 بلندگو روز و شب متحمل شدند شركت داشته است، از اين بلندگوها شعار و تهديد پخش ميشده است. و حالا جرأت ميكند كه خود را قرباني قربانيان خود معرفي كند. اين مقام اليزه متوجه سوء استفاده اين فرد شد. ولي مهمتر، اين امر نشان دهنده شيوه هاي واواك است كه حتي از شخصيتهاي و سمبلهاي جمهوري فرانسه حاضر است سوء استفاده كند تا آنها را براي اهدافي كه خلاف سياست ما است و براي خنثي كردن تنها سازماني كه ميتواند شواهد دورويي تهران را برملا سازد، مورد استفاده قرار دهد».
6-سايتهاي وزارت اطلاعات روز 29 خرداد 94 به نقل از مصطفي محمدي نوشتند ”آمده ام تا اور را بر سرتان آوار کنم، خاک اور را همچون اشرف قبرستان جنايتکاران خواهم ساخت من مصطفى محمدى که اشرف را گورستان مجاهدين ساختم اور را گورستان خواهم نمود”.
مصطفي محمدي و قربانعلي حسين نژاد در روز 19 تير ماه نيز دزدانه به اور سور اواز رفته و ضمن ايجاد مزاحمت براي مردم محل چند دقيقه به بهانه توزيع اطلاعيه عليه مجاهدين به شناسايي پرداخته و سپس از ترس دستگيري از محل گريخته بودند. متعاقبا سايت هاي وزارت اطلاعات به نقل از مزدور مصطفي محمدي با انتشار مجدد همان عكس برنارد پوانيان نوشتند” من هر روز همه جا و در هر نقطه فرانسه هستم و با مقامات ديدار ميكنم وساكت نيستم” !
شايان يادآوريست كه مزدور مصطفي محمدي كه سالها است در خدمت اطلاعات ملايان قرار دارد از 11 سال پيش به شكنجه رواني دخترش مجاهد خلق سميه محمدي و ديگر مجاهدان اشرف پرداخت. وي يكي از گردانندگان كارزار شكنجه رواني با 320 بلندگو در سالهاي 1388 تا 1390 بود. عكس ها و كليپ هاي عربده كشي هاي او در مقابل اشرف و تهديد به كشن مجاهدين و به آتش كشيدن اشرف بارها از تلويزيون ملي ايران سيماي آزادي پخش شده است. او به فرموده و ابلهانه ميخواهد همان سناريوي جنايتكارانه را در پاريس پياده كند. او عليرغم اينكه سيتي زن كانادا است قبل از رفتن به عراق به تهران رفته و در آنجا توسط وزارت اطلاعات نسبت به ماموريت توجيه شد. جالب اين كه ويزاي عراق را هم از تهران دريافت كرده است. كليشه پاسپورت كانادايي او و كليشه دو ويزاي عراق كه توسط سفارت عراق در تهران، يكي در تاريخ 21 اكتبر 2007 و ديگري در 23 نوامبر 2008 همراه با مهرهاي ورود و اقامت وي در عراق ضميمه است.
مزدور مزبور به نحو مضحكي مدعي بود سازمان مجاهدين خلق ايران خانم سميه محمدي را كه اكنون 35 سال دارد به اجبار در اشرف و سپس در ليبرتي نگه داشته است. مقامات آمريكايي و نمايندگان سفارت كانادا بارها در اشرف با سميه محمدي ديدار و بطلان اراجيف اين مزدور را تحقيق و تاييد كردند . خانم سميه محمدي در پاييز سال گذشته كتابي تحت عنوان ”پاياني بر داستان يك توطئه، حقيقت زيباي مقاومت و آزادي” در باره جنگ رواني تحت پوش خانواده در 230 صفحه منتشر كرد كه در آن جزئيات توطئه هاي اطلاعات آخوندي از طريق مصطفي محمدي و شكنجه رواني 11 ساله كه بر او و ديگر ساكنان اشرف تحميل كرده برملا شده است. اين كتاب به انگليسي هم ترجمه شده و در نشاني زير در دسترس علاقمندان است
در همين كتاب سميه محمدي شرح ميدهد كه چگونه اطلاعات و سفارت رژيم آخوندي در عراق مصطفي محمدي را براي طرح يك شكايت عليه 3 تن از مسئولان مجاهدين به اتهام نگه داشتن اجباري او در اشرف، به كار گرفتند . سپس پاي قضاييه عراق به ميان كشيده شد و نهايتاً قاضي عراقي كه با هيأت تحقيق به اشرف آمده بود، در رأي خود در 12 فوريه 2008 نوشت” اظهارات خانم سميه محمدي شنيده و ثبت شد و در اين اظهارات مسجل شدكه( بر خلاف ادعاي مصطفي محمدي) او دزديده نشده و اقامت او در اشرف مبتني بر خواست خود اوست و او يك عضو سازمان مجاهدين است“. قاضي تصريح كرد ” آنچه در شكايت توسط والدينش ابراز شده حقيقت ندارد و بي اعتبار است. مسجل شد كه اين اتهامات پايه قانوني ندارد”. اين سند علاوه بر قاضي توسط نمايندگان قانوني دولت عراق امضاء شده است ومتعاقبا دادگاه مركزي جنايي بغداد نيز در 28 فوريه 2008 حكم كرد كه ” دادگاه تصميم گرفت ... شكايت مطرح شده در باره سميه محمدي را باطل كند”
مجاهد خلق سميه محمدي پس از اطلاع از آنچه مصطفي محمدي و همدستانش در هفته هاي اخير در فرانسه انجام داده بودند، در يك استشهاد رسمي همراه با نامه هاي توضيحي خطاب به سفير فرانسه در عراق و برنارد پوانيان و كميسر عالي حقوق بشر و كميسر عالي پناهندگان ملل متحد، آنها را در جريان جزييات و سوابق امر قرار داد و براي هر گونه توضيح حضوري در ليبرتي يا سفارت فرانسه در بغداد اعلام آمادگي كرد.
كميسيون امنيت و ضد تروريزم شورا، ضمن هشدار به مقامات و دستگاههاي ذيربط فرانسوي براي جلوگيري از نفوذ و سوء استفاده عوامل اطلاعات و نيروي تروريستي قدس، براساس مصوبه آوريل 1997 شوراي اتحاديه اروپا، خواستار اخراج ماموران اطلاعات آخوندي مانند مصطفي محمدي از خاك فرانسه مي باشد. بدون ترديد حضور ماموران اعزامي اطلاعات آخوندي و نيروي تروريستي قدس سابقه خونين و جنايتكارانه آنها در اشرف، امنيت فرانسه و همچنين امنيت و آرامش پناهندگان ايراني را به خطر مي اندازد.
شوراي ملي مقاومت ايران
كمسيون امنيت و ضد تروريسم
22 تير 1394 (13 ژوئيه 2015)
كليشه پاسپورت مزدور مصطفي محمدي و ويزاهاي صادر شده در تهران براي رفتن به عراق