حسن
روحانى دوشنبه به پاریس میرود تا با وقاحت خاص الخاص رژیم آخوندى خود را نماینده مردم
ایران بنامد.
روحانى
آرزوى این را دارد که اروپا و غرب به کمک مردى براى تمام فصول رژیم، یعنى رفسنجانى،
مثل اهرم و سنگ کوچک، از شر سنگ خیلى بزرگتر یعنى ولى فقیه راحت شده و مسیر "خود
چسبانى" به "جامعه بین الملل" (بخوان راه داده شدن به دهکده ى اقتصاد
جهانى) را طى کند، روحانى دنبال دیدن کدخداست!
ولى
فقیه شُل شده هم میخواهد با آخرین تتمه ى زور و سنگینى خود از شر این رقیب رهائى یافته
و بقاى خود در این شرایط پر تلاطم را حفظ کند.
چسب
وجودى سنگ بزرگ و سنگ کوچک اما یکى است، اختناق واعدام ! بدون اعدام، دیگر سنگى در
کار نخواهد بود، توده اى شن وماسه و سنگریزه و خرده آشغال است که در مواجهه با اولین
مانع پودرمیشود.
روحانى،
حرکت و بالانس خود را با راه رفتن روى طناب دار حفظ میکند، در روى این طناب لرزان نمیتوان
براى مدت طولانى توقف کرد، بایدمدام روى آن راه رفت. ادامه ى اعدامها و تشدید آنها
در دوران کنونى، از ضرورت ماندن روى طناب، ناشى میشود. اعدام دیگر یک وسیله تاکتیکى
براى صرف ترساندن مردم نیست، بلکه یک مفر استراتژیکى و ممد حیات براى حکومت ولایت فقیه
و رئیس جمهور آن روحانى هست.
هدف
از اعدام دوهزار نفر در کمتر از دوسال ریاست جمهورى روحانى، براى گسترش عدالت نیست،
هدف این است که مردم ایران به سوارى دادن به ملایان ادامه داده و رام و آرام، نیروى
ارزان کار براى این بخش از دهکده جهانى باشند. این رویاى روحانى و "ظریف"
است، اما شکننده هم هست. در این مسیر هر حرکت اصیل حقوق بشرى، خواه یا نا خواه، در
مسیر و راستاى سرنگونى حکومت ضد بشرى ولایت فقیه عمل میکند. خیلى از چهره هاى جهانى
خواستارآزمایش روحانى در زمینه ى حقوق بشر هستند و میخواهند که از این سفر براى اعتراض
به وضعیت حقوق بشر در ایران استفاده شود
بن
بست رژیم و روحانى در این نقطه محسوس میشود، از یک طرف در راستاى ارائه ى یک چهره ى
بازار پسند، مجبور است خویشتن دارى کرده و از طرف دیگر در دوران پسا برجام، خطر این
را احساس میکند که این تاکتیک مزورانه به ضعف کلیت رژیم تعبیر شده و جنبش هاى اجتماعى
به غلیان در آمده و دمار از رژیم درآورند. روحانى با تجربه ى سالیان در شوراى امنیت
رژیم، میخواهد با اعدام هر چه گسترده افراد با هر پیشینه و هر پروسه ى مختلف حقوقى،
و با زجر کش کردن و "قتل سفید" مخالفان سیاسى، این تصویر را إلقاء کند که
اعدامها یک بحث کیفرى عام است و بردار سیاسى ندارد. روحانى از هر گونه پرداختن به این
قبیل مسائل در دیدارهاى خود، دورى جسته و سکوت میکند. اما فریاد جگر خراش مادران بر
سر مزار فرزندان، آسمان را خواهد شکافت. خامنه اى، روحانى و رفسنجانى، مثل تمام آمران
این جنایتها، باید روزى باید به اعمال خود پاسخ بدهند. دولتنداران غرب نمیخواهند بساط
شیرینى خوران بهم بخورد، اما ما در خارج از کشور وظیفه داریم بلند گوى مادران خاوران
باشیم، اعتراض به سفر روحانى، مهمترین حرکت حقوق بشرى در این دوران است و یک وظیفه
ى انسانى و ملى است. هر ایرانى باید با در دست داشتن پرچم ایران و پلاکات اعتراضى خودش
هم که شده،روز دوشنبه به میدان تروکادرو آمده و فریاد گر آرزوى دیرپاى مردم ایران باشد،
آزادى، آزادى آزادى،
به
قول دکتر ملکى،
ز
گهواره تا گور آزادى بجوى