۱۳۹۵ خرداد ۲۹, شنبه

خامنه ای وانتهای «تنزل بی‌پایان» ؟ يعني مجبور است پی‌درپی زهرهای بعدی را سر بکشد.




منبع : خامنه ای خلیفه ارتجاع ، 18 ژوئن 2016


انتهای «تنزل بی‌پایان» ؟ يعني مجبور است پی‌درپی زهرهای بعدی را سر بکشد.
خامنه‌ای در بخشی از صحبتهایی که 25خرداد داشت، صحبت از «تنزلی» کرد که پایانی هم ندارد. به‌راستی منظور خامنه‌ای از تنزل بی‌پایان چیست و چرا چنین حرفی را می‌زند. ؟
یکی از کسانی که به‌خوبی معنی موضوع تنزل بی‌پایان را هم فهم و هم لمس می‌کند، خود خامنه‌ای است. چون این موضوعی ساده نیست. یک مسیری است که در برابر رژیم قرار دارد و انتهایش همان چیزی است که خامنه‌ای مکرر به آن اشاره داشته و در همین اظهارات اخیر هم با این عبارت که مسأله «موجودیت جمهوری اسلامی ایران است» آن را تکرار کرده است.
طبعا این حرف که دشمنان خواهان نابودی نظام هستند حرف جدیدی نیست و همیشه هم خامنه‌ای و هم سردمداران نظام آن را بیان کرده‌اند، اما بحث تنزل بی‌پایان حداقل با این عبارت جدید است و باید دید که منظور  ولی‌فقیه ارتجاع  چیست؟
در پاسخ باید گفت که منظور خامنه‌ای از تنزل بی‌پایان این است که اگر رژیم وارد مسیر زهرخوری بشود، که الآن شده، این مسیری است شیبدار که رژیم نمی‌تواند در یک جا متوقف شود و مجبور است پی‌درپی زهرهای بعدی را سر بکشد. شخص خامنه‌ای در همین صحبت 25خرداد گفت: «این تنزل پایانی ندارد، همان‌گونه که اکنون بعد از موضوع هسته‌ای، موضوع موشکی را پیش کشیده‌اند، بعد از موشک، نوبت به حقوق‌بشر می‌رسد، بعد از حقوق‌بشر، موضوع شورای نگهبان، سپس موضوع ولایت‌فقیه» . بعد هم روی نتیجه این تنزل انگشت می‌گذارد و می‌گوید: «در نهایت قانون اساسی و حاکمیت اسلام مطرح خواهد شد» . یعنی پایان حاکمیت ولایت‌فقیه.
خامنه‌ای البته قبلاً صحبت از زنجیره عقب‌نشینیها را کرده بود ولی این بیان در حال حاضر یک تفاوت بسیار مهم و اساسی با قبل دارد. قبلاً خامنه‌ای می‌گفت برای این‌که نتیجه بگیرد هرگز به این مسیر پا نخواهد گذاشت، اما الآن در حالی می‌گوید که وارد این مسیر شده، زهر خورده و برجام را تصویب و امضا کرده و به اجرا در آمده است. و هربار هم به چشم‌اندازی بسیار خطرناکی که در انتهای همین مسیر برای رژیم وجود دارد اشاره می‌کند و هشدار می‌دهد.
طبعا هدف خامنه‌ای از مطرح کردن چشم‌انداز خطرناکی که در برابر نظام هست یک دلیلش
هشدار به باند رقیب است، همان‌طور که جنگ قدرت با تمام بحرانهای رژیم قاطی شده و به همه این بحرانها ضریب زده، اما دلیل دیگر مطرح کردن این خطر، نوعی اعتراف ناگزیر به واقعیت خطیری است که نظام ولایت را به‌طور جدی تهدید میکند و البته این خطر روح و روان دلواپسان و ریزشی‌ها را پر کرده. خامنه‌ای مجبور است خودش این خطر را بیان کند، تا بتواند به‌اصطلاح برای آن راه‌حل بدهد و تا جایی که می‌تواند، نگرانی را از این ریزشیها رفع کند
اما این‌که خامنه‌ای برای این مسیر بی‌پایان که الآن در سراشیبی آن قرار گرفته راه‌حل و یا راه برون‌رفت مشخصی دارد، باید گفت که هیچ راه برون رفتی ندارد و حتی نمی‌تواند به زبان بیاورد. در همین اظهارات اخیر چند جا به‌اصطلاح صحبت از راه‌حل کرده. مثلاً این جمله تلویزیون رژیم به‌نقل از خامنه‌ای: «ایشان تقویت مصونیت و اقتدار کشور را علاج واقعی همه دشمنی‌های مستکبران خواندند... » یا چند جمله بعد می‌گوید: «باید هرچه می‌توانیم قوت و قدرت ”ایمانی، اقتصادی، دفاعی، علمی، سیاسی و جمعیتی “خود را افزایش دهیم» .
یا مثلاً در جای دیگر می‌گوید: «برای مقابله با جفاها و اقدامات طرف مقابل باید توانایی‌های خود را حفظ کنیم» .
با یک نگاه می‌توان فهمید که این حرفهای کلی و شعارگونه هیچ دردی از نظام دوا نخواهد کرد. ممکن است برخی از ریزشیها را آنهم برای یک یا دوبار کمی آرام کند، اما این کلی‌گوییها دوای درد نظام و برون‌رفت از مسیر سراشیب تنزل بی‌پایان نیست. وقتی می‌تواند مسیر تنزل بی‌پایان را دور زده و به عقب برگردد، که توانسته باشد در شرایط خفگی فزاینده راه نفسی برای خود باز کند. قرار بود برجام راه نفسی باشد که اکنون به اعتراف خودشان باتلاق و بن‌بستی بیش نیست