۱۳۹۵ اسفند ۲۵, چهارشنبه

شكستهاي بزرگ آخوندها در ۱۳۹۵و پيام هاي آن


                                                   محمد محدثین

شكستهاي بزرگ آخوندها در ۱۳۹۵و پيام هاي آن



 سال ۱۳۹۵  كه روزهاي آخر آنرا پشت سر مي گذرانيم؛ سال شكستها و ناكامي هاي بزرگ رژيم آخوندي، پايان دوران دستاوردها و پيروزيهاي باد آورده براي آن، و شروع يك دوران جديد براي مردم و مقاومت ايران است.
سال ۱۳۹۴ رژيم با امضاي برجام به ناگزير، برگ بمب اتمي را ولو بطور موقت بر زمين گذاشت كه يك ضربه سنگين براي رژيم بود و خامنه اي را در تعادل دروني رژيم بشدت تضعيف كرد، اما با دو عامل تلاش مي كرد بر عوارض داخلي و خارجي اين عقب نشيني فائق شود. يكي به پشتوانه سياست مماشات آمريكا و امتيازات ناموجهي كه در مقابل اين عقب نشيني گرفته بود. ديگري قتل عام مجاهدين در اشرف و ليبرتي. همه به ياد داريم كه قتل عام اول شهريور ۱۳۹۲ در اشرف پيش در آمد مذاكرات با ۵ بعلاوه ۱ و امضاي توافق اوليه در آذر ماه همان سال بود.
اما تحولات سال ۹۵ معادله را واژگونه كرد. انتقال همه مجاهدين به خارج از عراق و پايان دوران اوباما و تغيير ساختار قدرت در آمريكا، تعادل قوا را عليه رژيم و به نفع مردم و مقاومت ایران تغيير داد. مردمي كه برغم سركوب وحشيانه، با تظاهرات و حركتهاي اعتراضي و فزاينده نشان داده اند كه خواستار سرنگوني اين رژيم قرون وسطايي هستند.
انتقال مجاهدان اشرفی به خارج از عراق
خانم رجوي در اجتماع بزرگ ايرانيان در تيرماه ۹۲ گفت ”من بارها گفته ام، خواست واقعي رژيم آخوندي اين نيست كه مجاهدين اشرف يا عراق  را ترك كنند؛ هدف رژيم  نابودي فيزيكي مجاهدين يا تسليم آنهاست؛ گزينه سومي در كار نيست”. آخوندها فكر مي كردند در كشوري كه در يك دهه اخير بطور روز افزوني كنترل بخش عمده نيروهاي نظامي و امنيتي و ساختار سياسي آن را در اختيار گرفته اند؛ توان تحقق اين خواست، يعني يكي از دو گزينه را دارند. موشكباران هاي مكرر ليبرتي بخصوص ۷ آبان ۱۳۹ نيز به همين منظور و براي گرفتن تلفات چند صد نفره تنظيم شده بود؛ كه با آمادگي و هوشياري مجاهدين ابعاد و دامنه آن بسيار محدود شد.
عمليات پيچيده سياسي، امنيتي و لجستيكي انتقال مجاهدان از ليبرتي به آلباني كه بصورت فشرده در تابستان ۱۳۹۵ انجام شد و همزمان كشف و خنثي كردن بسياري از توطئه هاي تروريستي و موشكي عليه ليبرتي، رژيم را بشدت غافلگير كرد و تمامي محاسباتش را بر هم زد. روزي كه مقاومت اعلام كرد همه مجاهدين عراق را ترك كردند، رژيم با ناباوري مدعي شد هنوز ۶۰۰ نفر در ليبرتي حضور دارند. ابعاد غافلگيري بحدي بود كه رژيم يك حمله گسترده به ليبرتي در اربعين(30 آبان) ۷۰ روز بعد از تخليه كامل كمپ برنامه ريزي كرده بود.
يك ضربه مضاعف براي رژيم اين بود كه مجاهدين موفق شدند همه تيرهاي رژيم را براي انهدام سياسي و سازماني مجاهدين در هم بشكنند. محاصره ليبرتي و اشرف و شكنجه رواني مجاهدين با ۳۲۰  بلندگو و بسياري ديگر از اقدامات جنايتكارانه رژيم ايران و دولت عراق، با همين هدف بود كه از همراهي و كمك برخي از طرفهاي بين المللي مانند كوبلر نيز برخوردار بود. با همين محاسبات، كوبلر رسما اعلام كرد با انتقال مجاهدين از اشرف به ليبرتي ۱۶۲۰ نفر از آنها به ايران باز خواهند گشت!
سفير آمريكا در بغداد در ژوئيه ۲۰۱۱ اعلام كرد مجاهدين خودشان را منحل كنند تا توسط كميسارياي عالي پناهندگان به عنوان پناهنده ثبت شوند. مقامات كميساريا نيز با نقض آشكار حق پناهندگي مي گفتند براي دريافت پناهندگي، مجاهدين بايد عضويت خود در اين سازمان را لغو كنند. معلوم نبود اگر مجاهدين مي خواستند اين كار را بكنند چرا ايران را ترك كردند و به بيابانهاي عراق رفتند.
پايداري اعجاب انگيز اشرفيها و كارزار تاريخي مقاومت و حاميان اشرف در سراسر جهان باعث شد كه كميسارياي عالي پناهندگان در  اوت ۲۰۱۱ اعلام كند پناهندگي ساكنان اشرف ربطي به عضويت آنها در سازمان مجاهدين ندارد.
كنار زدن اين مانع و موانع و توطئه ها و كارشكني هاي ديگر كه به اشكال گوناگون تا به آخر ادامه داشت و نهايتا خروج سازمان يافته همه مجاهدين بطور مضاعف رژيم را بور و سرافكنده كرد. در اين ميان مي توان به احكام ساختگي دستگيري در عراق، درخواستهاي استرداد از سوي رژيم و ليستهاي رژيم ساخته اي كه در اختيار انترپل قرار گرفته بود، همچنانكه تهديد و تطميع كشورهاي ميزبان از سوي رژيم اشاره كرد.
آنچه اين ضربه را براي رژيم دردناك تر كرد خنثي شدن طرح و برنامه رژيم براي پراكنده كردن مجاهدين در مناطق و كشورهاي مختلف و هموار شدن راه براي تشكيل هزار اشرف در چارچوب موسسان چهارم ارتش آزاديبخش بود.
بزرگداشت ۸ مارس، روز جهاني زن، امسال در آلباني با حضور رئيس جمهور مقاومت و جمع مجاهديني كه از ليبرتي منتقل شده بودند، علاوه بر وجوه برجسته ايدئولوژيك و سياسي و انساني كه جاي بررسي جداگانه دارد، به بهترين وجه شكست رژيم آخوندي در يك رويارويي استراتژيك با مجاهدين را به نمايش گذاشت.
حالا مجاهدين آبديده پس از يك مقاومت ۱۴ ساله كه از همه فتنه ها و توطئه ها عبور كرده و سخت ترين آزمايشها را پشت سر گذاشته اند به مراتب براي رژيم آخوندي خطرناك تر شده است.


از دست دادن پشتوانه اصلي خارجي
رژيم انتظار داشت با پيروزي دمكراتها در آمريكا همان امكانات دوران اوباما را حفظ كند بخصوص كه تيم امنيت ملي دمكراتها همان تيم اوباما و افرادي بودند كه در سالهاي گذشته طرف مذاكره رژيم بوده اند. رژيم به اين اميد بسته بود كه باز هم آمريكا را مانند ۱۶ سال گذشته مستقيم و غير مستقيم در خدمت پيشبرد سياستهاي سركوبگرانه و جنگ افروزانه و تروريستي اش در داخل وخارج بكار گيرد. اين اميد بحدي بود كه روزنامه هاي صبح ۹ نوامبر در تهران كه قبل از تعيين تكليف نتيجه انتخابات آمريكا زير چاپ رفته بود؛ با تيتر پيروزي خانم كلينتون به چاپ رسيد كه ناگزير به جمع آوري و تعويض آنها شدند. وقتي وزير خارجه رژيم در جلسه در بسته مجلس ارتجاع مورد سئوال قرار گرفت كه چرا با فلان موضوع در مذاكرات اتمي موافقت كرده، پاسخ داد ما فكر ميكرديم خانم كلينتون پيروز خواهد شد.
سياهه اقدامات اوباما در خدمت به رژيم آخوندي در دهه هاي اخير بيسابقه است. به برخي از اين اقدامات نگاه كنيد. هريك به مثابه چادر اكسيژن براي رژيم در حال احتضار آخوندها عمل كرده است.
    رويكرد با قيام ۱۳۸۸ و دست دراز كردن به سوي خامنه اي و احمدي نژاد
    تحميل مالكي به عنوان نخست وزير براي دور دوم و باز كردن همه دروازه ها براي تسلط كامل رژيم بر عراق.
    خروج شتابزده از عراق و باز كردن پيش از بيش ميدان براي رژيم ايران
    امتيازات بيش از اندازه به آخوندها درتوافق اتمي بحدي كه فرانسه را به اعتراض واداشت
    باز كردن پاي لابي رژيم به كاخ سفيد و وزارت خارجه. حضور چندين كارمند ايراني الاصل وابسته به لابي رژيم در كاخ سفيد و ۳۳ بار حضور تريتا پارسي عامل بدنام رژيم در كاخ سفيد در عرض ۳۲ ماه
    نقض تعهدات قانوني و قراردادي در قبال اشرفيها وسكوت و بي عملي در مقابل قتل عام هاي مكرر در ليبرتي و اشرف.
    همراهي با مالكي و رژيم ايران براي انتقال مجاهدين از اشرف به زندان ليبرتي
    بي عملي در قبال جنايات بشار اسد و بطور خاص بمباران شيميايي مردم اين كشور كه بقول رئيس جمهور فرانسه يكي از آثارش رشد تروريسم در اروپا بود
و فهرست بلندي از اقدامات ديگر كه براي بقاي رژيم نقش حياتي داشت
حال رژيم اين پشتوانه بزرگ را از دست داده است، مستقل از اينكه دولت جديد آمريكا چه سياستي در رابطه با ايران در پيش خواهد گرفت، آنچه مسلم است به اين سادگي ها نمي تواند جاي اوباما را براي آخوندها بگيرد و تلاشهاي رژيم و لابي هايش نمي تواند آب رفته را به جوي برگرداند. سياست اوباما در منطقه كه مهمترين شاخص و اولويت آن تنظيم با رژيم ايران و آزرده خاطر نكردن آن بود، بازگشت پذير نيست. تاثيرات زنجيره اي اين سياست بر سياستهاي اروپايي و عربي نيز از هم اكنون شروع به از بين رفتن كرده است. سياستي كه از يك سو راهگشاي معامله و سازش اروپا با رژيم بود و از سوي ديگر راه بند كشورهاي منطقه براي اتخاذ يك سياست قاطع.
به اين ترتيب رژيم آخوندي در معرض يك دوراهي خطير قرار دارد؛ يا عقب نشيني هاي بيشتر و سركشيدن جام زهرهای پياپي يا رويارويي با جامعه جهاني كه هر كدام عواقب وحشتناكي دارد. انتخاب هر يك از اين دو مسير بعد از هجرت بزرگ مجاهدين بسا خطرناك تر است.
هر چند رژیم مانند هميشه تلاش مي كند با مانور درمیان تضادهای گوناگون از مخمصمه بگريزد، اما بنظر نمي رسد جاي زيادي براي مانور مانده باشد، بخصوص كه با مرگ رفسنجاني، يكي از دو ستون نظام، رژيم به غايت آسيب پذيرتر شده و ظرفيتش حتي براي شكلك ها و مانورهاي غرب پسند كمتر شده است. همچنانكه در سال ۱۳۶۷ فقط دو راه وجود داشت و خميني ناگزير به سركشيدن جام زهر شد. آيا خامنه اي ۲۸ سال بعد قدرت سركشيدن جام زهر و تحمل عواقب آنرا دارد؟ بخصوص كه ديگر مجاهدان اشرفي، بخلاف جاودانه فروغهاي قتل عام ۱۳۶۷ در دسترس دژخيمان نيستند.

پیام تحولات برای یاران مقاومت
به اين ترتيب در سال ۱۳۹۵ موانع بزرگي از مقابل مردم و مقاومت ايران برداشته شده و بهار طبيعت را همراه با ورود به دوران سياسي جديدي جشن مي گيريم. اما براي يك نيروي انقلابي و تا بن استخوان مستقل كه ۵۲ سال بر پاهاي خود ايستاده است، هيچ چيز به رايگان بدست نمي آيد. بهاي هر پيروزي، با خون جوشان مجاهدين و فداكاري شبانه روزي اعضا و هوادارانش در سراسر ايران و جهان پرداخت شده است. با همين قيمت سنگين بود كه دستاوردهاي بزرگ ۱۴ ساله پايداري و بخصوص انتقال بزرگ مجاهدين بدست آمد. امري كه در بدترين شرايط منطقه اي و بين المللي محقق شد و دوست و دشمن آنرا ناممكن مي دانستند.
با نگاه به اين دستاوردها مي توان به تواناييهاي خودمان و پتانسيلها و فرصتهاي دوران جديد كه اين مقاومت يك عامل تعيين كننده ايجاد آن بوده است؛ پي برد. اين دوران براي ما، خانواده بزرگ مقاومت ايران، در سال ۱۹۶ يك پيام دارد: مسئوليت پذيري مضاعف در حمایت  از ارتش آزادي و هزار اشرف و در خشكاندن ريشه هاي استمالت در آمريكا و اروپا، براي سرنگوني فاشيسم ديني و استقرار دمكراسي وحاكميت مردم كه خواست مبرم مردم ايران است.