غزاله چلابی از شهدای قیام ، نامی که ماندگار و قهرمانی که از کشتهاش هم میترسیدند!
یکی از شهیدان اعتراضات ۱۴۰۱، غزاله چلابی در شهرستان آمل بود که در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ توسط سپاه پاسداران به شهادت رسید. نام او در ایران مانند نام مهسا جاودانه شد. نامی که حاکمیت ملایان حتی از جسدش میترسیدند. غزاله چلابی، متولد ۱۳ مرداد ۱۳۶۸ در شهر آمل، کوهنورد و ورزشکاری اهل حکومت ایران بود که در اعتراضات سال ۱۴۰۱ با شلیک مستقیم مأموران سپاهی به قتل رسید.
غزاله فارغالتحصیل رشته مدیریت امور بانکی بود و در یکی از شرکتهای خصوصی به عنوان حسابدار فعالیت میکرد.
در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، هنگامی که غزاله در حال ثبت تصاویر از اعتراضات آمل بود، از سوی مأموران حکومت ایران با یک گلوله اسنایپ از داخل فرمانداری آمل هدف قرار گرفت.
این گلوله با کالیبر بالا به سر او اصابت کرد و باعث مرگش شد.
غزاله چلابی در آن لحظه مشغول فیلمبرداری از اعتراضات با موبایلش بود و لحظات پایانی زندگیاش نیز در همان ویدیو ضبط شد.
این فیلم از لحظه شلیک گلوله و جان باختن او در شبکههای اجتماعی و رسانههای بینالمللی منتشر شد.
در تاریخ ۲۸ مهر، ویدیویی از این حادثه منتشر شد که توسط خود غزاله ضبط شده بود.
غزاله چلابی پیش از مرگ، دو مرتبه فرمهای مربوط به اهدای اعضای بدن را پر کرده بود و تصمیم داشت در صورت مرگ مغزی، اعضای بدنش را اهدا کند.
با این حال، حکومت ایران به خانواده او اجازه اهدای اعضای بدنش را ندادند. به گفته خاله غزاله، مقامات قضایی ملایان ادعا کردند که با انجام این کار از غزاله یک «اسطوره» ساخته خواهد شد.
اما بدون این کار نیز این اسطوره ساخته شد.
مراسم چهلم غزاله در روز ۱۲ آبان ۱۴۰۱ برگزار شد.
در این مراسم، اعتراضات گسترده مردمی شکل گرفت. معترضان شعارهای ضد حکومتی مانند «خامنهای قاتله، حکومتش باطله» سر دادند.
غزاله چلابی، قهرمانی که لحظه مرگ خود را به ثبت رساند
غزاله چلابی، همراه با شیرین علیزاده، به نمادی از سرکوب اعتراضات حکومت ایران تبدیل شدند؛ چرا که هر دو، لحظه مرگ خود را به واسطه دوربین موبایل ثبت کردند.
در ویدیو آخرین لحظات زندگی غزاله، دوربین صحنهای از خیابان را نشان میدهد که در آن مردم معترض حضور دارند و در دو نقطه از خیابان آتش روشن شده است.
صدای زنی که از پشت دوربین موبایل شنیده میشود، که میگوید: «نترسید، ما همه با هم هستیم.»
پس از این گفته، صدای سه شلیک تیر به گوش میرسد و با سومین شلیک، دوربین به زمین میافتد و تصویر تاریک میشود.
در همان لحظه، صدای جیغ و فریاد مردم به گوش میرسد.
در روز ۳۰ شهریور، اعتراضات گستردهای در شهرهای مختلف حکومت ایران به وقوع پیوست.
بر اساس اسنادی که به دست سازمان عفو بینالملل رسیده است، نیروهای امنیتی اجازه داشتند به منظور پایان دادن به اعتراضات از سلاح گرم استفاده کنند.
یکی از بستگان غزاله چلابی میگوید که او مصمم بود در این اعتراضات شرکت کند.
او لباس مشکی پوشید، ماسکی مشکی زد و حدود ساعت پنج بعدازظهر از خانه خارج شد.
غزاله به مادرش گفته بود که تلفن همراهش را روی حالت پرواز قرار میدهد تا قابل ردیابی نباشد.
او با دوستانش قرار گذاشته بود که در کنار هم به اعتراضات بپیوندند.
در ابتدا اوضاع آرام بود و مردم به شعار دادن ادامه میدادند. غزاله آن روز دو بار با مادرش تماس گرفت و از سلامت خود خبر داد.
آخرین تماس او حدود ساعت ۸ شب بود و تنها نیم ساعت بعد از آن، گلولهای به سر او اصابت کرد.
مادر غزاله در خانه صدای تیراندازیها را شنید و نگران شد. پس از تماسهای مکرر با دخترش که بیپاسخ ماند، تصمیم گرفت به خیابان برود.
ترس ملایان از جسد غزاله چلابی
وقتی بیرون آمد، دید خیابان پر از مأموران حکومتی است و ماشینهای نظامی دو طرف خیابان را مسدود کردهاند.
او مدام به غزاله زنگ میزد تا اینکه جوانی تلفن را برداشت و گفت به سرش شلیک شده است.
غزاله چلابی به بیمارستان ۱۷ شهریور منتقل شد، اما اعضای خانواده او وقتی به بیمارستان رسیدند، با انکار مواجه شدند و گفته شد که غزاله آنجا نیست.
با وجود این، یکی از اعضای خانواده توانست غزاله را در طبقه بالای بیمارستان پیدا کند. وقتی خانواده به بالین او رسیدند، سر و چشمان غزاله باندپیچی شده بود و مأموران از آنها خواستند بیمارستان را ترک کنند.
غزاله چلابی پنج روز در کما بود و خانوادهاش به امید معالجه او، پزشکان مغز و اعصاب را از تهران به آمل آوردند.
اما پزشکان به آنها اعلام کردند که هیچ امیدی به بهبود او نیست و تنها قلبش به کمک دستگاه کار میکند.
در نهایت، غزاله در تاریخ پنجم مهرماه ۱۴۰۱ از دنیا رفت. با اینکه غزاله ده سال پیش از مرگش کارت اهدای عضو گرفته بود، «دادستانی» حکومت ایران اجازه نداد اعضای بدن او اهدا شود.
«دادستانی» ملایان معتقد بود که این کار باعث اسطورهسازی از او خواهد شد.
حتی به خانواده او اجازه خاکسپاری نیز داده نشد و مأموران حکومتی جنازه او را بهسرعت به امامزاده قاسم آمل بردند و بدون حضور خانواده دفن کردند.
پس از سه ماه تلاش، خانواده غزاله توانستند از پزشکی قانونی گواهی فوت او را دریافت کنند که در آن علت مرگ، «اصابت گلوله جنگی» عنوان شده بود.
با وجود اینکه حاکمیت میخواست او اسطوره نشود، اما چنین شد و ملایان حتی از مرده او نیز هراس داشته و دارند.
🌴براندازیم #تيك_تاك_سرنگوني #قیام_تنها_جوابه
🍏# مجاهدین_خلق ایران #ایران # کانونهای شورشی
🌳# MaryamRajavi # IranRegimeChange
🌻 پیوند این بلاک با توئیتر BaharIran@ 7سخن رو