۱۴۰۳ تیر ۴, دوشنبه

دکتر محمد مصدق چگونه استبداد و استعمار را شکست داد؟


                استقبال بی نظیر مردم تهران از دکتر مصدق در بازگشت از لاهه


۴ تیرماه ۱۳۳۱ نیز یکی از روزهای به یاد ماندنی در تاریخ ایران است. در چنین روزی دکتر محمدمصدق نماینده و سخنگوی مردم بجان آمده ایران و نخست وزیر محبوب آنان بعد از دفاع جانانه از حقوق مردم ایران در دادگاه لاهه به ایران بازگشت.استقبال بی سابقه تهرانی‌ها از دکتر مصدق که اوایل تیرماه ۱۳۳۱ از سفر اروپا به وطن بازگشته بود وی را مصمم ساخت که به اتکای این حمایت وسیع مردمی، تلاشش را در خارج ساختن امور از دست شاه و محدود کردن اختیارات او در حد یک رئیس تشریفاتی کشور (مشابه پادشاهان اروپایی) تسریع کند و از چهارم تیرماه دست بکار شد که مقاومت شاه را در پی داشت.

دکتر محمد مصدق را بهتر بشناسیم

دکتر محمد مصدق در۲۹ اردیبهشت ۱۲۶۱ خورشیدی، مصادف با ۲۹رجب ۱۲۹۹ قمری (۲۰می ۱۸۸۲میلادی) در تهران متولد شد. تحصیلات مقدماتی را در تهران گذراند. در ۹ سالگی پدرش از ناصرالدین شاه درخواست کرد که پسرش محمد در ردیف مستوفیان زیر دست قرار بگیرد که ناصرالدین شاه پذیرفت.

بعد از فوت پدرش، که محمد بیش از ۱۲سال نداشت ناصرالدین شاه لقب «مصدق السلطنه» به او داد. مدتی پس از ترور ناصرالدین شاه مستوفی خراسان شد.

پس از تشکیل مدرسه علوم سیاسی در تهران، به خاطر علاقه‌ای که به کسب علوم جدید داشت، از کار مستوفی‌گری کناره گیری کرد تا در آن مدرسه تحصیل کند، اما به دلیل ممنوعیت تحصیل برای کسانی‌که قبلا در استخدام دولت بودند، الزامات آن‌ را در خانه مهیا کرد و با کمک استادانی از آن مدرسه، به تحصیل علوم سیاسی پرداخت.

دکتر محمد مصدق در ۱۹ سالگی با خانم ضیاءالسلطنه (دختر حاج سید زین‌العابدین امام جمعه تهران) ازدواج کرد که حاصل آن ۴ پسر و ۳ دختر بودند. ۲ پسر او به نام‌های محمود و یحیی در کودکی فوت کردند. دیگر فرزندان او احمد، غلامحسین، منصوره، ضیاءاشرف و خدیجه نام داشتند.

محمد مصدق در دوران رضاشاه

رضاخان در ۶ آبان ۱۳۰۲ با حکم احمدشاه به نخست وزیری انتخاب شد. روز ۲۲بهمن ۱۳۲۰ مجلس شورای ملی که محمد مصدق در آن نماینده مردم تهران بود گشایش یافت.

در انتخابات این دوره مجلس کار انتخابات در ایالات به دست فرماندهان لشگر و وزارت جنگ افتاد و نطفه خلع قاجاریه در همین مجلس بسته شد.

رضاخان ابتدا موضوع تغییر رژیم سلطنت به جمهوری را مطرح کرد. این موضوع با مخالفت شدید مردم و تظاهرات وسیع همراه با درگیری مواجه شد و منتفی شد.

با شکست طرح جمهوری، رضاخان در صدد خلع احمدشاه قاجار و انتقال سلطنت به خودش از شیوه‌های قانونی برآمد و در همین رابطه، در ۹ آبان ۱۳۰۴ ماده واحده‌ای برای تغییر سلطنت به مجلس پنجم ارائه شد.

دکتر محمد مصدق، در یک سخنرانی، با ماده واحده‌ی تغییر سلطنت مخالفت کرد و مجلس را ترک کرد. ماده واحده تغییر سلطنت با ۸۰ رای موافق از ۸۵ نماینده حاضر تصویب شد و رضاخان به سلطنت موقت انتخاب شد،

مصدق در دوره ششم مجلس باز هم به نمایندگی مردم تهران انتخاب شد. او در معرفی کابینه مستوفی‌الممالک با شرکت وثوق‌الدوله عاقد قرارداد ۱۹۱۹ در دولت و وکالت مجلس مخالفت کرد

مخالفت‌های محمد مصدق با سیاستهای رضاشاه

 در زمان رضاشاه و با محکم شدن پایه‌های حکومت او بسیاری از شخصیتهای سیاسی و سیاستمداران با دستگاه حاکم همکاری کرده و بسیار نیز کناره گیری کردند. اما مصدق همواره به سیاستهای رضاخان انتقاد می‌کرد.

از جمله مخالفت‌های مصدق با سیاستهای رضاشاه می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • مخالفت با لایحه ساختمان زندان و تعمیر قصور سلطنتی
  • اعتراض به آزاد نبودن انتخابات
  • مخالفت با لایحه راه آهن که نه برای تامین نیاز ایران به راه آهن، بلکه برای تامین منافع استراتژیک انگلستان بود. کوشش مصدق برای مخالفت با تصویب لایحه راه‌آهن به نتیجه نرسید و مجلس آنرا تصویب کرد. سیزده سال بعد در جریان جنگ جهانی دوم نیروهای نظامی بریتانیا و شوروی به ایران حمله کردند و راه‌آهن سراسری را در اختیار گرفتند و به مدت پنج سال صدها هزار تن جنگ‌افزار از بندر شاه به شوروی حمل کردند.

بازداشت دکتر محمد مصدق

پایه‌های حکومت استبدادی محکم شده بود. دکتر مصدق خانه نشین شد و در احمدآباد به سر می‌برد. در اردیبهشت ۱۳۱۵ ناگهان دچار خونریزی گلو شد. در ایران بیماری او تشخیص داده نشد، در نتیجه همراه فرزندش دکتر غلامحسین مصدق عازم اروپا شد و در یکی از بیمارستان‌های برلین بستری شد.

پس از بهبودی به ایران بازگشت. روز ۵ تیر ۱۳۱۹ که برای دیدار خانواده به تهران آمده بود، بازداشت می‌شود و بازپرس بدون بازجویی، قرار توقیف او را صادر می‌کند و به زندان انفرادی منتقل می‌شود.

روز ۱۷تیرماه، مصدق را از زندان شهربانی به مشهد و سپس به بیرجند می‌فرستند و روز ۲۳تیر او را به زندان شهربانی تحویل می‌دهند.

دکتر محمد مصدق مبارزه را آغاز می کند

روز ۳ شهریور ۱۳۲۰ نیروهای متفقین به ایران حمله کردند و بخش‌های وسیعی از خاک ایران اشغال شد. چند روز بعد رضاشاه امور سلطنت را به ولیعهد واگذار کرد و خود ایران را ترک کرد.

سقوط رضاشاه باعث ایجاد فضای باز سیاسی، برای تجدید فعالیت رجال سیاسی و احزاب مختلف شد. دکتر محمد مصدق نیز در ۲۰ شهریور آزاد گردید و بار دیگر به عنوان نماینده اول تهران در دوره چهاردهم مجلس، فعالیت سیاسی را آغاز کرد.

مشی سیاسی دکتر مصدق در تمام دوران زندگی سیاسی‌اش بر دو محور اصلی استوار بود:

  • دفاع از استقلال سیاسی و اقتصادی ایران
  • کوشش برای احیای مشروطیت و استقرار دموکراسی.

 مصدق در دفاع از استقلال ایران، طرفدار سیاست موازنه منفی بود؛ یعنی مخالفت با دادن هرگونه امتیاز به بیگانگان، مبارزه با کاپیتولاسیون، مخالفت با تجدید امتیازهای بانک شاهنشاهی، شیلات شمال و غیره از این موارد بودند. او همجنین طرح قانون تحریم دادن امتیاز نفت را در مجلس به تصویب رساند. سپس با تشریح و تفهیم امضاء قراداد ۱۳۱۲ و مبارزه برای جلوگیری از تصویب لایحه قراداد الحاقی در سال ۱۳۲۹ زمینه ملی شدن صنعت نفت ایران را فراهم کرد.

ملی شدن صنعت نفت ایران

روز ۲۳ شهریور ۱۳۲۸ نمایندگان اقلیت مجلس پانزدهم و شماری از مدیران روزنامه‌های تهران در منزل دکتر محمد مصدق گردآمدند. چندی بعد این تشکل به پیشنهاد دکتر فاطمی، جبهه‌ی ملی نام گرفت و روز ۱۰ آبان جبهه‌ی ملی رسما موجودیت خود را اعلام کرد. روز ۲۵ بهمن ۱۳۲۸ انتخابات مجلس تهران خاتمه یافت و رهبران جبهه ملی در صدر لیست انتخابی تهران قرار گرفتند. همچنین دکتر مصدق به عنوان نماینده اول تهران انتخاب شد.

در همین دروه بود که مصدق به عنوان عضو کمیسیون نفت مجلس طرح ملی شدن صنعت نفت را به مجلس ارائه داد. که در نهایت این طرح در ۲۴ اسفند ۱۳۲۹ در مجلس و در ۲۹ اسفند در مجلس سنا به تصویب رسید و صنعت نفت ایران ملی شد.

 دکترمحمد مصدق با هوشیاری نخست وزیری را پذیرفت

بعد از تصویب ماده واحده ملی شدن صنعت نفت در مجلسین شورای ملی و سنا، بحث بر سر این بود که این قانون چگونه اجرا شود.

در این زمان بعد از قتل رزم آرا، حسین علاء به عنوان نخست وزیر انتخاب شده بود.

در واقع تمایل دولت بر این بود به بهانه اینکه ایران توانایی فنی استخراج و اداره تأسیسات نفتی را ندارد، اداره و استخراج و صادرات نفت همچنان به عهده شرکت نفت ایران و انگلیس باشد.

در این گیرودار دکتر مصدق طرح ۹ماده‌ای را برای طرز اجرای ملی کردن صنعت نفت در کمیسیون نفت تصویب و تسلیم مجلس شورای ملی کرد.

روز ۷ اردیبهشت ۱۳۳۰ حسین علاء از نخست وزیری استعفا داد. به مصدق پیشنهاد نخست وزیری شد که مصدق آنرا پذیرفت، به شرطی که مجلس در جلسه رسمی به نخست وزیری او ابراز تمایل کند.

همچنین طرح پیشنهادی کمیسیون نفت برای اجرای ملی کردن صنعت نفت و قانون خلع ید از شرکت نفت انگلیس را تصویب کند.

البته امامی و دیگر وابستگان دربار و سفارت بریتانیا انتظار داشتند مصدق این پیشنهاد را رد کند، اما مصدق با هوشیاری در آن مقطع حساس آنرا پذیرفت.

روز ۷ اردیبهشت مجلس طرح نه ماده‌ای پیشنهادی کمیسیون نفت را تصویب کرد و روز بعد نیز از تصویب سنا گذشت و شاه نیز آن را امضاء کرد.

روز ۱۲ اردیبهشت مصدق کابینه خود را به مجلس معرفی کرد. مصدق برنامه دولتش را بر پایه دو اصل اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت و اصلاح قانون انتخابات قرار داده بود.

مصدق حق آزادی بیان و آزادی مطبوعات را اساس دموکراسی می‌دانست.

او با اعتقاد به این اصل روز ۱۱ شهریور ۱۳۳۰ طی نامه‌ای به شهربانی کل کشور نوشت: «شهربانی کل کشور! در جراید آنچه راجع به شخص اینجانب نگاشته می‌شود، هرچه نوشته باشد و هر که نوشته باشد به هیچ وجه نباید مورد تعرض و اعتراض قرار گیرد».

دکتر محمد مصدق  در دیوان لاهه

در ۶ خرداد ۱۳۳۰ شکایت دولت انگلستان به دیوان لاهه تسلیم دولت ایران شد.

از طرف دیگر هیات مدیره ایرانی شرکت نفت برای اجرای قانون خلع ید از شرکت انگلیسی در خرمشهر مستقر گردید.

انگلستان اعلام کرد که چند رزمناو و ناو شکن را در آب‌های نزدیک خلیج فارس مستقر کرده است.

مصدق در شورای امنیت سازمان ملل برای دفاع از حق ایران شرکت کرد، چرا که دولت انگلستان موضوع نفت را به شورای امنیت کشانده بود.

شورای امنیت به نفع ایران رأی داد. همچنین دکتر مصدق در جلسه دادرسی دادگاه لاهه در پی شکایت دولت انگلستان شرکت کرد.

استدلال و دفاعیه‌ی دکتر مصدق براین مبنا بود که اختلاف بین ایران و شرکت انگلیسی نفت یک موضوع داخلی ایران است، چرا که قرارداد نفت بین ایران و یک شرکت خصوصی منعقد شده و ربطی به دولت انگلستان ندارد؛ پس دادگاه لاهه که مسئول رسیدگی به اختلافات بین‌المللی است صلاحیت رسیدگی به این دعوا را ندارد.

«زنده باد مصدق» «یا مرگ یا مصدق»

۲۵ تیر ۱۳۳۱ دکتر محمد مصدق برای محدود کردن اختیارات شاه و جلوگیری از توطئه‌های عوامل دربار و مخالفان، ضمن معرفی کابینه خود به شاه که بعد از تشکیل مجلس هفدهم مجددا انتخاب شده بود، در خواست کرد پست وزارت جنگ و اختیار انتصاب رییس ستاد ارتش و فرماندهان نیروهای سه‌گانه ارتش به نخست وزیر داده شود که شاه آن را رد کرد.

محمد مصدق بلافاصله استعفا داد.

روز ۲۶ تیر شاه قوام را به نخست وزیری انتخاب کرد.

قوام طی بیانیه شدیداللحنی مخالفان را تهدید به سرکوب و برقراری حکومت نظامی کرد. از همان روز تظاهرات و اعتراضات گسترده‌ای شهرهای ایران را فرا گرفت.

در نهایت صبح ۳۰ تیر ۱۳۳۱ انبوهی از مردم در تهران و شهرهای ایران به خیابانها ریختند و با «شعار زنده باد مصدق»، «یا مرگ یا مصدق»، «مرگ بر قوام» خواهان برکناری قوام و بازگشت مصدق شدند.

قوام استعفا داد، مصدق دوباره نخست وزیر شد و شاه با درخواستهای مصدق موافقت کرد.

کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ علیه دولت قانونی دکتر محمد مصدق

توطئه‌ها بر علیه مصدق توسط عوامل دربار و وابستگان به سفارت انگلستان و طرفداران سیاست‌های انگلستان شروع شد.

در واقع این عوامل که از سازش ناپذیری مصدق ناامید شدند، از این پس به طور جدی‌تری ایده کودتا و سقوط دولت مصدق را دنبال کردند.

در واقع بعد از روی کار آمدن آیزنهاور در آمریکا، انگلستان، آمریکا را نیز بر علیه مصدق همراه می‌کند و در نهایت پروژه موسوم به آژاکس برای کودتا و ساقط کردن مصدق با همکار سازمان سیا و ام آی۶ و عوامل دربار کلید می‌خورد.

فرماندهی کودتا به کرمیت روزولت آمریکایی واگذار می‌شود.

ابتدا در ۲۵ مرداد۱۳۳۲ طرح کودتا اجرا می‌شود که طرح لو رفته و تعدادی از عوامل آن دستگیر می‌شوند و شکست می‌خورد.

در نهایت بار دیگر کودتا در ۲۸ مرداد ۳۲ این بار با همکاری نیروهای نظامی و اراذل و اوباشی چون، شعبان جعفری (معروف به شعبان بی‌مخ) و همینطور رهبران مذهبی چون، کاشانی و بهبهانی اجرا می‌شود و در بعد از ظهر همان‌روز با اشغال خانه دکتر محمد مصدق کودتا پیروز شده و دولت دکتر مصدق سقوط می‌کند.

محاکمه، زندان

مصدق ساعتی قبل از اشغال خانه‌اش به دست عوامل کودتا از راه پشت بام از خانه خارج شد.

او روز ۲۹ مرداد در منزل یکی از دوستان بازداشت شد و از آن‌جا به فرمانداری نظامی تهران منتقل شد.

شاه که قبل از این در پی شکست کودتای ۲۵ مرداد از کشور خارج شده و از طریق بغداد به رم رفته بود؛ پس از کودتای ۲۸ مرداد و روی کار آمدن دولت سرلشگر زاهدی در ۳۱ مرداد عازم تهران شد.

بعد از کودتا یک حکومت نظامی خشن برقرار شد و بسیاری از نیروهای نهضت ملی دستگیر و روانه زندان شدند.

دکتر مصدق در دادگاه نظامی محاکمه شد.

در واقع عوامل کودتا برای ریشه کن کردن نهضت ملی به محاکمه مصدق اقدام کردند.

لوی هندرسن سفیر آمریکا در ایران بر محاکمه مصدق تأکید داشت و به شاه توصیه کرد: «دولت باید به سرعت و قاطعیت مصدق را محاکمه کند، زیرا تردید و تأخیر در این کار، مصدق پیر را به صورت یک اسطوره در خواهد‌ آورد…».

با این حال نمی‌شد مصدق را در یک دادگاه دربسته نظامی محاکمه کرد، زیرا افکار عمومی ایران و جهان در انتظار سرنوشت مصدق بودند، مصدق در زندان به ‌سر می برد.

تبعید دکتر محمد مصدق به احمد آباد

دادگاه، دکتر محمد مصدق را به ۳ سال حبس مجرد محکوم کرد. دکتر مصدق به این حکم اعتراض کرد و دادگاه تجدید نظر روز پنج شنبه ۱۹ فروردین ۱۳۳۳ تشکیل شد.

دادگاه تجدید نظر نیز رأی به سه سال حبس مجرد دکتر مصدق داد. دکتر مصدق درخواست فرجام دیگری به دیوان عالی ارائه داد و در نهایت بعد از ۲۳ماه رأی قطعی سه سال حبس به وی ابلاغ شد.

پس از تأیید حکم از طرف دیوان عالی دکتر مصدق دوران سه ساله زندان مجرد را در لشگر ۲ زرهی قصر گذراند.

در این مدت تنها خانواده‌اش اجازه ملاقات با وی را داشتند.

پس از پایان یافتن دوره زندان، در۱۳مرداد ۱۳۳۵ به احمدآباد منتقل شد و تا اواسط بهمن ۱۳۴۵ که به علت شدت یافتن بیماری‌اش برای ادامه درمان در بیمارستان به تهران آمد و به مدت ۱۰ سال و پنج ماه در احمدآباد زیر نظر مأموران سازمان امنیت بود.

درگذشت پیشوای مبارزات ضد استعماری مردم ایران دکتر محمد مصدق

مصدق در دوران تبعید در احمدآباد بیش از هر چیز از تنهایی شکایت داشت.

تنها دل مشغولی او نامه‌های دوستان سیاسی، رهبران نهضت مقاومت ملی و جبهه ملی و دیگر دوستدارانش از داخل و خارج ایران بود که توسط فرزندانش مهندس احمد و دکتر غلامحسین به دستش می‌رسید.

همسرش در سال ۱۳۴۴ درگذشت. در اواخر همان سال براثر سرما خوردگی دچار سینه پهلو شد، اما بر اثر مراقبت‌های فرزندش دکتر غلامحسین مصدق بهبود یافت.

در آبان ۱۳۴۵ بر اثر تورم و تاول سقف دهان لزوم معاینه او در یک مرکز پزشکی پیش آمد، اما انتقال او به بیمارستان مستلزم موافقت شاه بود که به تقاضای دکتر غلامحسین مصدق و کوشش پروفسور یحیی عدل، شاه موافقت کرد.

پس از آزمایش‌ها، بیماری او سرطان تشخیص داده شد. به علت بی‌تاثیر بودن معالجات، فرزندانش تصمیم گرفتند او را برای معالجه به اروپا ببرند که مصدق موافقت نکرد.

سرانجام در نیمه شب ۱۴ اسفند ۱۳۴۵ دکتر محمد مصدق به بیهوشی رفت و در سحرگاه همان روز در بیمارستان نجمیه درگذشت.

اولین سالگرد درگذشت مصدق پس ازانقلاب ضد سلطنتی

در روز ۱۴ اسفند ۵۷ در تهران و بر سر مزار مصدق مراسم بزرگداشت برگزار شد.

مسعود رجوی در این مراسم  سخنرانی کرد و گفت: به نام خدا و به نام خلق قهرمان ایران و به‌نام رهبر فقیدی که در این‌جا آرمیده‌ است. رهبری استوار، سرسخت و سازش‌ناپذیر که نخستین بار درس مبارزه با استعمار را در مکتب او آموختیم. آن‌که در میهن خود غریب و در خانه‌اش در تبعید و در عین زنده بودن، چونان شهید به‌سر برد.

از این‌رو جای آن است که بدواً خالصانه‌ترین درود انقلابی خود را نثار این آموزگار جنبشهای بزرگ ضداستعماری ملل اسیر و در زنجیر جهان کنیم؛ و همچنین درود بفرستیم به شهید پرافتخار، وزیر خارجه قهرمان دکتر محمد مصدق، شهید دکتر حسین فاطمی، قهرمان ملت ایران.

و نیز درود بفرستیم به شهدای پرافتخار سی‌ام تیر… به همین مناسبت از کلمات تاریخی خود دکتر مصدق یاری می‌گیریم و درود بفرستیم باز هم به همه کسانی که به ‌قول خود او «… در سیاست مملکت اهل سازش نیستند و تا آنجا که بتوانند مرد و مردانه می‌ایستند و یک‌دندگی به‌خرج می‌دهند…» و درود می‌فرستیم باز هم به کسانی که بقول خود ایشان «….در راه آزادی و استقلال ایران عزیز از همه چیز خود می‌گذرند.»


🌴براندازیم  #تيك_تاك_سرنگوني    #قیام_تنها_جوابه  

🍏# مجاهدین_خلق ایران #ایران  #  کانونهای شورشی

🌳# MaryamRajavi  # IranRegimeChange   

🌻 پیوند این بلاک  با  توئیتر BaharIran@ 7